By Claudio Fernandez-Araoz
نوشته: كلوديو فرناندز آرائوز
چهطور ميشود فردي كه براي سمتي مناسب بهنظر ميرسد، موفق نميشود و فردي كه بهوضوح فاقد مهارت و تجربه مرتبط است، به موفقيت ميرسد؟ جواب سوال، قابليت است: توانايي سازگاري و رشد در محيطها و نقشهاي بسيار پيچيده است.
در چند دهه اخير، سازمانها تصميمهاي استخدام را بر مبناي صلاحيت اتخاذ ميكردند. اما اكنون ما وارد عرصه جديدي در نخبهيابي شدهايم. جغرافياي سياسي، كسبوكارها، صنايع و مشاغل بهسرعت در حال تغيير هستند و پيشبيني قابليتهاي موردنياز رهبران و كاركنان براي سالهاي آینده نزدیک دشوار است. ديگر سوال اين نيست كه آيا كاركنان مهارت مناسب را دارند، بلكه این است كه آيا آنها قابليت يادگيري مهارتهاي جديد را دارند.
اين تحقيق به پنج نشانه قابليت اشاره ميكند: انگيزه قوي براي پيشروي به سوي اهداف چالشآفرين و مقدم شمردن (نياز) گروه نسبت به نيازهاي فردي؛ اشتياق سيرنشدني براي كشف ايدهها و چشماندازهاي جديد؛ توجه به ارتباطاتي كه ديگران نميبينند؛ مشاركت فعال در كار و با افراد و در نهايت ابرام بر غلبه بر مشكلات.
اگر سازمانها افرادي را استخدام كنند كه بهراستی قابليت بالايي دارند (كه با توجه به كميابي فزاينده نخبگان برتر، تبديل به يك چالش شده) و آنهايي را هم كه از قبل دارند شناسايي كنند، نوبت به تمركز بر حفظ و كمك به آنها براي تحقق قابليتهايشان از طريق ايجاد فرصت رشد و توسعه و بهتبع، آن بيرون آمدن از كُنج عزلتشان ميرسد.