گروه محصولات

عنوان مقاله: ایده کلان: نجات زمين: داستان دو استراتژی

گزيده مديريت 131
By Roger Martin/ Alison Kemper

نوشته: راجر مارتین و آلیسون کمپر

ترجمه: عاطفه پاشازاده

كسب‌وكار، موتور اقتصادهاي توسعه‌يافته است . سهم نامتناسبي از منابع تجديدنشونده جهان را تخريب مي‌كند و مسئول سهم نامتناسبي از انتشار گازهاي گلخانه‌اي است. از اين رو، آن را به‌مثابه عامل و راه‌حل فرسايش محيط زيست مي‌بينيم. اما به‌راستي كسب‌وكار چگونه مي‌تواند كمك‌كننده باشد؟

براي پاسخ به اين پرسش، نويسندگان به بررسي دو مكتب فكري مي‌پردازند. طبق يكي از آن‌ها، مصرف‌كننده‌ها و شركت‌ها بايد كارايي خود را در استفاده از منابع بالاتر ببرند، دانش بيش‌تري درباره بازيافت و فراوري ضايعات خود كسب كنند و در كل اشتهاي خود براي مصرف را كنترل كنند. شايد شفاف‌ترين بيان اين جهان‌بيني را مي‌توان در كارهاي اقتصاددان قرن نوزدهم، توماس مالتوس، پيدا كرد.

هرچند ديدگاه مالتوسي تاثير زيادي داشته، اما منتفدان زيادي هم دارد. فلسفه‌اي جايگزين كه از كارهاي اقتصاددان قرن بيستم و برنده جايزه نوبل، رابرت سولو، نشات گرفته به خوش‌بيني طبيعي انسان تكيه دارد و استدلال مي‌كند كه با نبوغ انسان هميشه مي‌توان مشكلات زيست‌محيطي و ساير مشكلات را حل كرد.

            به‌آساني مي‌توان دريافت كه اين دو فلسفه سازگاري چنداني با يك‌ديگر ندارند. ديدگاه مالتوسي گرايش به قانونگذاري و محدوديت دارد، در حالي كه ديدگاه سولووي پشتيبان مقررات‌زدايي و ارتقا رشد اقتصادي است. اما اگر مي‌خواهيم پيشرفتي واقعي به سوي حل مشكلات زيست‌محيطي دنيا داشته باشيم، ناگزيريم هر دو اين فلسفه‌ها را به‌كار بنديم.

انصراف از نظر