By Bronwyn Fryer
نوشته: بران وين فراير
ترجمه: مهندس فضل اله امينی
جری هیكس، برنامهنویس ارشد شركت زاگانته سیستمز، در ساعت هشت یكشنبهشب (روزتعطیل) وارد دفترش میشود و در برخورد با رییسش، ملانی، غافلگیر میشود. ملانی نیز از این بابت كه او هم در این وقت شب در محل كار تنها نیست یكه میخورد. ملانی پیش از ترك دفتر سری به اتاق كار جِرمی میزند و متوجه میشود اضافهكاری جِرمی برای كار كردن روی فراورده جدید زاگانته نیست، جِرمی مشغول برنامهنویسی نوعی بازی برای یك شركت دیگر است.
روز بعد به هنگام ناهار، ملانی با جِرمی رودررو میشود و به او میگوید باید به كار اصلی خود، یعنی نرمافزار جدید زاگانته، بپردازد. جِرمی مصر است ششدانگ حواسش روی این كار متمركز است. ملانی متقاعد میشود تا زمانی كه كار جنبی جِرمی بر كار اصلی او اثر بد نداشته باشد، موضوع كار دوم او را با دیگران در میان نگذارد.
آن شب ملانی پشت رایانهدستی خود مینشیند و در جایگاه گوگل پنجرهای باز میكند به نام «شغل دوم». با دیدن انواع اطلاعات مربوط به شغل دوم كه هیچ یك ربطی با مورد خاص جِرمی ندارند، ملانی دنبال اطلاعات و شواهد مربوط به «ارتقا شغلی كاركنان دوشغله» میگردد و از اینكه هیچ كارمندی با داشتن كار دوم، در كار اول ارتقا شغلی پیدا نكرده است، تعجب نمیكند.
ملانی كه از جِرمی ناامید شده، نمیداند آیا باید آدم كاردان و بااستعدادی مثل او را با وجود دوشغله بودن، نگه دارد یا نه؟ به جیل داربی سرپرست كارگزینی شركت مراجعه میكند تا از او كمك گیرد. جیل برای او هم خبر خوب و هم خبر بد دارد. خبر بد آن است كه شركت در بارة آدمهای دوشغله و اصولاً كار دوم، ضابطهای ندارد. خبر خوب آن است كه جیل میتواند كاری كند كه به جِرمی وام كمبهره دهند. اما وقتی ملانی موضوع پرداخت وام را با جِرمی در میان میگذارد، جِرمی قبول نمیكند. جِرمی میگوید، فقط به خاطر پول كار نمیكند، بلكه نفس كار را دوست دارد و در ضمن از مداخله رییس در مسایل شخصیاش خشنود نیست.
ملانی چطور باید با مشكل كار دوم جِرمی برخورد كند؟ در این موردكاوی تخیلی، پنج كارشناس پیشنهادهای خود را با او در میان میگذارند: بیل جنسن، نویسنده كتاب «شغل دوم: بازنویسی قرارداد كار»؛ بری لوپاتنر، وكیل؛ جین كیمل و كارن كانوی، اساتید اقتصاد و ساندرا دیویس، سرپرست اداره كارگزینی شهرداری یكی از شهرهای فلوریدا، كارشناسان این موردكاوی هستند.