By Paul F. Nunes / Brian A. Johnson
نوشته: پال نونز و برایان جانسن
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
جيل هوور، مديرعامل «باغ بهشت سياتل» بالا را نگاه ميكرد و غرق زيبايي نفسگير تازهترين دستگاه اين مركز تفريحي بود. در اين شهربازي، طولانيترين و ترسناكترين قطار روزگار نصب شده بود كه آن را به مناسبت سهمگين بودنش، آناكوندا (نوعي مار بوا) ناميده بودند. با خود انديشيد: «واقعاً انسان را تحت تاثير قرار ميدهد. اما بلوايي كه از صف انتظار مشتريان برخاست، جيل را از آسمان به زمين بازگرداند.
از زماني كه پدر جيل اولين «باغ بهشت» را پس از جنگ جهاني دوم راه انداخت، 19 شهربازي فصلي يا دائمي متعلق به شركت باغ بهشت همواره مردمپسند و در حد استطاعت آنها بوده است. اما اين اواخر، سود آنها چنگي به دل نميزند. خرج گرداندن اين باغها روزبهروز بيشتر شده و درآمد باغها به سختي تامين ميشود. صبح آن روز، جلسه سالانه مديران شركت (كه معمولاً در خارج از دفتر مركزي برگزار ميشود) در باغ بهشت شهر سياتل جريان داشت. مدير امور مالي شركت، پيشنهاد كرد كه شركت براي مشتريان خود كارت مخصوصي به نام «كارت ميهمان» تهيه كند. براي تهيه اين كارتها مشتريان بايد بيشتر پول بدهند. اما در سوارشدن اولويت داشته و از صفهاي جداگانه سوار دستگاه خواهند شد. اگر هم به رستورانهاي باغ بروند، بيدرنگ به آنها جا خواهند داد. وي ميگفت با اين ترفند چالهچولههاي مالي شركت پر ميشود، زيرا اين مشتريان ثروتمندتر از ديگران هستند. او ميگفت، بخشي از جمعيت امريكا پولدارهايي هستند كه از بابت وقت در تنگنا هستند و اگر در شهربازي معطل نشوند، هم بيشتر به اين باغها خواهند آمد و هم پول بيشتري خرج خواهند كرد.
جيل به فكر وي احترام ميگذارد، اما مگر طرح ديگر آنها كه قبلاً پياده شده بود، يعني تبديل سوغاتيفروشهاي مراكز به بوتيكهاي كادويي چه قدر درآمد باغها را بيشتر كرده بود؟ از اين گذشته، آيا طرح جديد ناتان، آن طور كه آدام گودوين دوست قديمي جيل و مدير باغ گفته بود، رنگ و بوي اشرافيتگرايي ندارد؟ جيل بايد تصميم نهايي خود را پيش از بازگشت به دفتر مركزي به اطلاع مدير مالي برساند تا تكليف او از بابت اين «عمليات اعياني» معلوم شود. آيا درست است كه «باغهاي بهشت» دو نوع خدمات به مشتريان خود بدهند؟ در اين موردكاوي تخيلي چهار كارشناس نظر خود را ابراز ميدارند.