گروه محصولات

عنوان مقاله: موردكاوی : مدیر مداخله جو

گزيده مديريت 42

By Bronwyn Fryer

نوشته: برانوین فرایر

ترجمه: عاطفه پاشازاده

جورج لاتور، خود را مدیر خوبی می‌داند. جورج به‌عنوان مدیرعامل شركت رترونیكس باید درآمد شركت را افزایش داده و تا سال 2006 نیز شركت را تبدیل به یك شركت سهامی عام كند. او به درخواست و اصرار رییس هیات‌مدیره، شلی استرن (یك مدیر كارامد بازاریابی) را به‌كار گرفته است. رییس هیات‌مدیره معتقد است او فقط به كمی آموزش در زمینه كسب‌وكار نیاز دارد. جورج حداكثر سعی خود را برای پیشرفت این مدیر تازه‌استخدام به‌كار می‌گیرد. او از شلی می‌خواهد در جلسات طراحان و ملاقات با مشتریان شركت كند. حتی مدیر امور مالی نیز وضعیت جریان نقدینگی شركت را برای او تشریح می‌كند. علاوه بر آن، جورج رنج تصحیح مطالب انتشاراتی او را نیز بر خود هموار می‌كند. اما به‌نظر می‌رسد شلی اصلاً متوجه نیست.
در واقع، شلی سبك مدیریتی جورج را آزارنده دانسته و از این بابت خشنود نیست. او كه كارهای خود را مهم‌تر می‌داند هر اقدامی كه جورج برای پیشرفت او انجام می‌دهد (از جمله شركت در جلسات فروش) را چیزی جز نشانه عدم اعتماد جورج به نظرات خود نمی‌داند. مهم‌تر از همه، شلی سردرگم شده است. زمانی كه او درخواست كمك می‌كند (مثلاً یك كارمند اضافی یا حتی موقت) جورج از او می‌خواهد فهرستی از كارهای در دست اقدام خود تهیه كند تا در اولویت‌بندی آن‌ها به او كمك كند.
در این موردكاوی خیالی برای بیان شیوه مدیریتی از گفت‌وگوی «جورج گفت» و «شلی گفت» استفاده شده است. چهار منتقد (جیم گودنایت، مدیرعامل موسسه اس.اِی.اس؛ مارك گولستون، روانشناس و معاون ارشد شركت شروود پارتنرز؛ مایكل لاوری، مدیرعامل زیبل سیستمز و كرِیگ چاپلو، مدیر ارشد ارزیابی و توسعه منابع در مركز مدیریت خلاق) دیدگاه خود در مورد مشكلات موجود و راهكارهای آن را بیان می‌كنند.

انصراف از نظر