By Yossi Sheffi
نوشته: يوسي شفي
ترجمه: غلامحسين خانقايي
جك اِمونز، مدیرعامل شركت ووچیبرندز، میدانست شركت پوشاك او نیازمند بازسازی اساسی زنجیره تامین خود است. در چند سال اخیر، فروش شركت بهخاطر تاخیر در تحویل، اتمام موجودی و سایر مسائل مربوط به تامین محصول كاهش یافته بود. در عین حال، یكی از رقبای اصلی آن، زمان عرضه محصول به بازار را بهنحو قابلتوجهی كاهش داده و سود خود را از طریق برونتامینی همه خطوط محصول به یك «شهر زنجیره تامین» كاملاً كارامد در شانگهای افزایش داده بود.
متاسفانه، شركت جك بهخاطر عدمتمركز شدید قادر به بهرهگیری از شهر زنجیره تامین نبود. هر یك از واحدهای كسبوكاری پنجگانه ووچی مثل یك شركت تابعه، دارای میراث، مدیریت و تامینكنندگان خاص خود بودند. مدیران واحدها (بهویژه مارجی روزن) در مقابل یكپارچهسازی زنجیره تامین ساكت نمینشستند، آنها برای ایجاد روابط با فروشندگان خود زحمت زیادی كشیده بودند.
با الهامگیری از یك مقاله، جك تصمیم گرفت یك فرد قدرتمند زنجیره تامین را مسئول نظارت بر تداركات و پشتیبانی شركت كند. وی دو گزینه در پیش رو داشت: راوی چاندری كه یك فرد بیرونی بود و عملیات یكپارچهسازی زنجیره تامین دومین تولیدكننده غذای آماده و نوشابه جهان را انجام داده بود و تونی رینی كه یك كارمند باسابقه و بسیار توانا، مورد اعتماد و محبوب بود، ولی تجربه یكپارچهسازی عملیات زنجیره تامین را نداشت. راوی به جك گفت، تنها آدمی مصمم و بیملاحظه میتواند كار را بهدرستی انجام دهد. تونی پیشنهاد رویكرد هوشیارانهتر و محافظهكارانهتری را داشت: كار را با چیدن میوههای دمدست و كسب موفقیتهای سریع آغاز كنند و سپس حركت به حوزههای دیگر را ادامه دهند. چه نوع رهبری میتواند واحدهای ووچی را هماهنگ و همراه سازد؟
كارشناسانی كه درباره این موردكاوی خیالی ابراز نظر كردهاند عبارتند از: شكیل مظفر، معاون مدیرعامل واحد «تامین جهانی» آی.سی.آی لندن؛ رابرت موفات، معاون ارشد مدیرعامل واحد «زنجیره تامین یكپارچه» آی.بی.ام؛ جان بلاسكوویچ، معاون مدیرعامل اِی.تی كرنی و رییس عملیات منبعیابی آن در آمریكایشمالی و نیك لاهوچیك، رییس هیاتمدیره و مدیرعامل لیمیتد لجستیك سرویسز (یكی از شركتهای تابعه لیمیتدبرندز).