By David Champion
نوشته: دیوید چمپیون
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
لويد بيرن در سه سال اول مديرعاملي خود، برِتپلكس را به مجتمعي صنعتي تبديل كرد. اين شركت كه به كسبوكار ماشين ابزار مشغول بود، تا پيش از انتصاب بيرن، به طور خانوادگي اداره ميشد و رمق چنداني نداشت. اما پس از انتصاب بيرن، فروش شركت دو برابر شد و ارزش سهام آن در بازار به سه برابر افزايش يافت. تيم مديريت آن قويتر شد و تركيب هياتمديره با نصب چند چهره برجسته از مديران غيرموظف آراسته شد.
اما پس از اين آغاز درخشان، رشد سريع شركت، كند و سپس متوقف شد. نقطه بازگشت اين منحني زماني است كه شركت انگليسي سازنده تجهيزات اندازهگيري، هازلمير، را تملك كردند. بهاي خريد اين شركت در اثر پافشاري يك رقيب بالا رفت. استنباط تحليلگران آن بود كه اين شركت گران خريده شد. چيزي نگذشت كه شركتهاي ديگري را هم خريدند، اما زماني وضع رو به وخامت گذاشت كه پيشبينيهاي اعلام شده شركت در بارة درآمد آن درست از كار در نيامد و مرتباً از ميزان آن كاسته شد. بدتر از همه آن كه لورا برينگتون، مدير يك صندوق سرمايهگذاري، صلاحيت لويد در تصدي عمليات بازيابي سلامت شركت را مورد ترديد قرار داده است.
دو تن از اعضاي هياتمديره، خانم هريت پول كه مديرعامل شركت ديگري است و جفرسن سوزا، از پيشكسوتان برنامههاي راهبردي، در بارة روش حل مشكل با هم گفتوگو ميكنند. جفرسن ميگويد كه اگر شركت عذر مديرعامل را بخواهد، بازار يقين ميكند كه شركت مصمم است به وضع خود رسيدگي كند و در اين صورت، احتمالاً برينگتون و شركت او از شركت و تصميم آن حمايت خواهند كرد. هريت كه به شدت گرفتار وضع داخلي شركت خود است، از آن ميترسد كه اخراج مديرعامل محبوب و لايق شركت سبب تضعيف برِتپلكس شود و چه بسا، شماري از مديران ارشد، كار خود را رها كنند. كشش او به طرف برنامه تجديد ساختار شركت است كه هياتمديره به تازگي آن را تصويب كرده است.
در اين موردكاوي تخيلي، چهار كارشناس در بارة نگهداشتن يا اخراج اين مديرعامل نظر ميدهند.