By Sara Cliffe
نوشته: سارا کلیف
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
جِين، پس از سالها كار در مسئوليت مشاوره، به تازگي در شركت تكنيكو مدير شده است. وي ميكوشد تا با ابعاد مختلف شخصيت و نقشهاي همكاران جديد آشنا شود و به نظر ميرسد كه در اين مسئوليت وارث تيمي شده است كه رويهمرفته خوب است. هر يك از اين همكاران خصلت و منشي دارند. يكي روابط عمومي خوبي دارد و ديگري ذاتاً به درد كار فروشندگي ميخورد. اما اَندي زيمرمن كسي است كه باعث نگراني خاطر جِين شده است.
در اوايل كار، جِين درست متوجه عيب اندي نشده بود، پيش خود فكر ميكرد شايد كمي حالت گستاخانه و تهاجمي دارد. اما با گذشت زمان، متوجه رفتار ناشايست اندي ميشود زيرا اين رفتار بارها و بارها تكرار ميشد. اندي، دستياران امور اداري را به خاطر كوچكترين خطايي سرزنش ميكرد و اگر همكاري ايدهاي را مطرح ميكرد كه هنوز جا نيفتاده و پخته نبود، سنگدلانه او را خوار و خفيف ميكرد. اندي با اين رفتار كاري ميكند كه همه افراد گروه خود را حقير و ابله حس كنند. اما اندي سيماي ديگري هم دارد: او در كار خويش بسيار ماهر و توانا است. يكي ديگر از مديران در باره او به جِين گفته است: «درست است كه اگر بخواهيم به شخصيت زيمرمن امتياز بدهيم، امتياز خوبي نخواهد گرفت، اما او عاشق بهتر كردن كار است.» اگر فقط بحث عملكرد در ميان باشد، او بهترين كارمند جِين محسوب ميشود. بنابراين، جِين بايد ديوانه باشد كه وي را از گروه خود دفع كند.
با اين حال، جِين معتقد است رفتار اندي سبب تخريب روحيه كاركنان و در نتيجه، آسيب رساندن به عملكرد مالي تيم ميشود. جِين حالا به مرحلهاي رسيده كه احساس سرخوردگي و نوميدي ميكند. روزي كه جِين كار مشاوره را رها كرد تا مسئوليت تازه را بپذيرد، در آرزوي اين بود كه در كار جديد منشا تحول باشد؛ وضع فراوردهها و روابط با مشتريان را بهتر كند و كارنامه بهتري ارائه دهد. اما حالا ميبيند كه مسائل نيروي انساني بيشتر وقتش را گرفته است و جايي براي آن آرزوها باقي نمانده است.
در اين موردكاوي خيالي، به ابعاد گوناگون حالتي پرداخته ميشود كه يكي از كارامدترين كاركنان سازمان به شدت بدرفتار و نچسب است و چهاركارشناس، توصيههاي خود را به جِين در مورد چگونگي مهار رفتار اندي، بدون آسيب رساندن به اساس كار، ارائه ميكنند.