By Diane L.Coutu
ترجمه: فاطمه اعتضادی
سي.جي آلبرت،C.J. Albert سرپرست شركت خانوادگي بيمه آرمور كوت،Armor Coat Insurance در بعدازظهر يك روز يكشنبه با تلفن غيرمنتظرهاي از بهترين فروشندهاش مواجه شد. اِد مكگلينEd McGlynn 52 ساله، تازه از يك مهماني شام كاري همراه با مربي جوان خود در امور فنآوري برميگشت، در حالي كه چندان از رفتاري كه با وي ميشد، راضي بنظر نميرسيد. اِد هشدار داده بود، اگر سي.جي خود را تغيير ندهد، حتماً ميرود.
در واقع، سي.جي از راجر استرلينگRoger Sterling 28 ساله (مدير كلهشق و تقريباً غيراجتماعي تجارت الكترونيك شركت) خواسته بود كه به اِد در مورد راهبرد ديجيتال و وب آموزش دهد. به نظر ميرسيد، مربيگري برعكس روش خوبي براي ايجاد همافزايي بين گروههاي فروش و فنآوري باشد. هدف، خلق يك محصول بيمهاي ديجيتال است كه به آرمور كوت امكان مقابله با رقبا را بدهد
اما از همان ابتدا، به دليل شخصيتهاي متفاوت و بخشهاي كاري جدا، بين اِد و راجر تنش ايجاد شد. لذا، هنگامي كه دو نفر به سختي موافقت كردند تا سر شام با يكديگر ملاقات و مذاكره نمايند، صحبتهايشان چندان موفقيتآميز نبود. اِد مصرانه اظهار داشت كه نمايندگيهاي بزرگ براي فروش بيمه اهميت بيشتري دارند، تا اينترنت. راجر اصرار داشت كه استفاده از وب طرق فروش و توزيع خدمات بيمهاي را متحول ميكند، چيزي كه اد از آن گريزان بود. اِد معترضانه از جا برخاست و خشمگينانه به سيجي تلفن كرد. راجر نيز در پاسخ، اولتيماتوم هميشگي خود را تكرار كرد: يا جاي من است يا جاي اِد. سيجي صبحهاي دوشنبه مذاكرات سختي با هر دو طرف ناراضي داشت، ولي او چه بايد ميكرد؟ شش صاحبنظر، نظرات خود را در مورد اين موردكاوي مجازي ابراز ميدارند.