By Andrew Mcafee
نوشته: اندرو مك آفي
ترجمه: دكتر محمد تقي عيسايي و مهندس نيما نامداري
عصر اطلاعات با خود مجموعهای از فناوریهای جدید و گزینههای نامحدودی را همراه آورده است. مدیران بهشدت در فشارند تا دریابند هر کدام از این نوآوریها چه میکنند و وای به وقتی که بخواهند یکی از آنها را برگزینند و بهاجرا درآورند. فراتر از این، بسیاری از این بهاصطلاح پیشرفتها انتظارات را هم برآورده نمیکنند: ناكامیها، دیرکردها و همین طور اشتباهات فاحش، اغلب مدیران را وادار میكنند از ابتدا از روبهرو شدن با فناوری اطلاعات پرهیز کنند.
اما آنها که روگردانی میکنند به شرکت خود ظلم كردهاند. مدیران در برخورد با فناوری اطلاعات سه مسئولیت کلیدی بر عهده دارند: باید ضمن استفاده از رویکردی درونگرا که نیازهای واقعی سازمان را در ذهنشان برجسته میکند به انتخاب فناوری کمک کنند؛ با علم به اینکه ممکن است با مقاومتهایی روبهرو شوند مسیر پذیرش این فناوری را هموار کنند و از طریق ترویج گردش کار و دادههای استانداردشده بهرهبرداری از نرمافزار را تشویق کنند. اما مهمترین مسئله این است که باید فراتر از یک پروژه خاص به فناوری اطلاعات نگریسته و تصویری جامعتر از تاثیری را در ذهن داشته باشند که فناوری اطلاعات میتواند بر سازمان بگذارد.
فناوری اطلاعات میتواند در سه نوع دستهبندی شود که هر کدام سطح معینی از تغییر را به سازمان القا میکنند. فناوری اطلاعات كاركردی كه شامل فناوریهایی نظیر نرمافزارهای صفحه گسترده و واژهپرداز میشود که بر وظایف فردی تاثیر میگذارد. فناوری اطلاعات شبکهای كه شامل قابلیتهایی نظیر پست الکترونیک، ارسال پیام و وبلاگهاست و به افراد در ایجاد ارتباط با یکدیگر کمک میکند. فناوری اطلاعات سازمانی همراه با رویکردهایی نظیر مدیریت ارتباط با مشتریان و مدیریت زنجیره تامین بهوجود آمده و به شركتها امکان میدهد تعامل میان گروههای کارکنان یا شرکا را بازآفرینی کنند. فناوریهای متفاوت، تغییرات متفاوت را بههمراه دارند و مدیران باید نقش خود را متناسب با آن طراحی کنند.
دستهبندی فناوری اطلاعات بدین شیوه، میتواند به رهبران سازمانها کمک کند تا دریابند در کدام فناوری سرمایهگذاری کنند و چگونه سازمانشان را در اجرای بهتر آنها یاری كنند.