By Christopher Locke
نوشته: کریستوفر لاک
ترجمه: دکتر میراحمد امیرشاهی
امروزه، مشتريان در معرض انتخابهاي بسيار زيادي قرار دارند. استيون كريستول و پيتر سيلي در كتاب اخير خود، با عنوان «بازاريابي شفاف» به شركتها توصيه ميكنند كه به منظور كاستن از اضطراب مشتريان خود، بايد از معرفي نامهاي تجاري جديد و تغيير كالا اجتناب كرده و وظيفه توليد كالاها و خدمات خود را با به كارگيري مدل «چهار آر» (جايگزيني، بستهبندي مجدد، موقعيتيابي مجدد و مجدداً تامين كردن) تثبيت نمايند.
شركتها ميتوانند از طريق آنچه كه لاك «بازاريابي حضورقلب» نامگذاري كرده است، در خردهبازارها شركت كنند. به عنوان مثال، اگر شركت فورد دريابد كه تعدادي از كاركنانش به باغباني با كودهاي طبيعي علاقمند هستند، ميتواند به وسيله كمكهاي مالي و كاركنان داوطلب خود يك جايگاه بزرگ و مستقل در مورد باغباني با كودهاي طبيعي ايجاد كرده و از آن حمايت كند. اينگونه تلاشهاي بازاريابي توسط مديران تبليغات راهبري نميشوند، بلكه مردمي كه علاقه واقعي به خردهبازارها دارند، آنها را اداره ميكنند و به همين دليل هم، مشتريان براي آنها اعتبار قايلند. استفاده از بازاريابي حضورقلب هم براي شركتها و هم براي بازارها مفيد خواهد بود.