با مديران در سازمانهاي ايراني
سازمانها بهعنوان يكي از مهمترين نهادهاي اجتماعي نقش تاثيرگذاري در كيفيت زندگي انسانها دارند. اين موضوع بر همگان روشن است كه جوامع امروزی جامعههایی سازماني میباشند و در دنياي مدرن امروز سازمانها عهدهدار وظايف متنوعي هستند كه بدون وجودشان ادامه زندگي با چالشها و مخاطرات جدي روبهرو است. حاكميت سازمانها بر زندگي بشري نشان از اهميت آنها است، از طرفي سازمانها منشا مشكلات و معضلات فراواني هستند كه به نوعي جامعه بشري را به ستوه آورده است.
در تفكر غالب و رايج، بيشتر سازمانها نهادهاي اقتصادي هستند كه با هدف كسب سود فعاليت ميكنند. الگوها، رويكردها و انديشههاي مديريتي نيز با هدف بيشينهسازي منافع سهامداران تدوين و ارائه شدهاند. تبعات پافشاري بيش از اندازه بر انديشه سودگرايي، انديشمندان حوزه مديريت و كسبوكار را با اين پرسش روبهرو كرده كه آيا سازمانها در قبال جامعهاي كه در آن فعاليت ميكنند و یا حتا در برابر جامعه جهانی مسئوليتي ندارند؟
در اواسط قرن بيستم، پیتر دراکر صاحبنظر فقيد مديريت ضرورت تمركز بر مسئولیتپذیری اجتماعی در سازمانها را يادآوري كرد. به باور وی مسئولیتپذیری اجتماعي یکی از حوزههای کلیدی تعريف اهداف سازمانی است و بايد در هدفگذاریهاي سازماني از سوی مدیریت لحاظ شود. پيرو طرح اين ديدگاه صاحبنظران متعددي به تبيين اين موضوع پرداختند و با مفهومپردازيها و ارائه الگوهاي مختلف ضرورتهاي علمي و عملي اين نگاه نوين را مورد تاكيد قرار دادند. با پيوند مفهوم مسئوليتپذيري اجتماعي سازمانها با مفهوم «توسعه پايدار» عرصه نويني در حوزه تصميمگيريها و اقدامات سازماني گشوده شد. در اين نگاه جديد هدف سازمانها صرفا كسب سود و بيشينهسازي منافع سهامداران نيست؛ بلكه توجه به مطالبات در حوزههاي اجتماعي، اقتصادي و زيستمحيطي ضروري است. بنابراین توجه مدیران به ابعاد مختلف مسئوليت اعم از اقتصادي، قانوني، اخلاقي و انساني بيش از پيش لازم است. هم اكنون اين موضوع از چنان اهميتي برخوردار است كه چارچوب مدوني با نام جي.آر.آي براي گزارش اقدامات سازمان در حوزه مسئوليت اجتماعي و پايداري تدوين شده است.
در طي سالهاي گذشته به مدد افزايش آگاهيهاي عمومي و ضرورتهاي كسبوكاري، سازمانهاي ايراني نيز در اين راه قدم نهادهاند و اقداماتي در حوزه حمايت از محيط زيست، حيات وحش، فعاليتهاي اجتماعي و انساندوستانه، کمک به ارتقای سطح آموزش و بهداشت در کشور و... انجام دادهاند. به سبب اهميت اين موضوع بر آن شديم تا از بايدها و نبايدها، چالشها و راهكارهاي اين حوزه از نقطهنظرات مديران ايراني بهرهمند شويم. بنابراين پرسش را اين گونه مطرح ميكنيم:
مديران در سازمانهاي ايراني از ضرورت و اهميت مسئوليت اجتماعي چقدر آگاه هستند و چه اقداماتي را انجام دادهاند و در مسير ايفاي رسالت اجتماعي خود با چه چالشهايي روبهرو هستند؟
پاسخ كارشناسان میتوانید در مجله 204 دنبال نمایید