By Robert Huckman/ Bradley Staats
نوشته: رابرت هاکمن و برادلی استاتس
ترجمه: ندا سراج
چند سال پیش یکی از ما یک جراح ارتوپد را ملاقات کرد که شهرتی مانند هنری فورد در جاانداختن زانو داشت. جاانداختن زانو برای اغلب جراحان یکیدو ساعت زمان میبرد، اما این پزشک معمولا عمل را در بیست دقیقه انجام میدهد. او در یک سال معمولی بیش از 550 زانو (دوبرابر دومین جراح سریع آن بیمارستان) را با عوارض جانبی کمتر و نتایج بهتر از بسیاری از همکارانش جا میاندازد. در سی سال سابقه کاری خود، وی دهها تکنیک برای ارتقای کیفیت کار خود خلق کرده است. بهطور مثال، او زانوی مصنوعی را تنها از یک شرکت میخرد و به جای بیهوشی عمومی از بیحسی موضعی استفاده میکند. اما عامل دیگری که به سرعت عمل او مرتبط است: با وجود اینکه اغلب پزشکان با پرستاران و متخصصین بیهوشی گوناگونی کار میکنند، او دو تیم مخصوص دارد که در دو اتاق عمل مجاور فعالیت میکنند. بین آنها پرستارانی هستند که هجده سال در کنار او فعالیت کردهاند. او میگوید بسیاری از شیوههایی که ابداع کرده، بدون راحتی کار مداوم با افرادی یکسان عملی نخواهند بود.
مدیران بهطور شهودی درک میکنند که آشنایی[2] تیم (میزان تجربه افراد در کار با یکدیگر) میتواند بر عملکرد تیم تاثیرگذار باشد. ما در طی هفت سال گذشته تیمهای بازرگانی، بهداشت و درمان، انتظامی و مشاورهای را مورد بررسی قرار دادیم تا آشنایی تیمی و مزایای آن را کمیسازی کنیم و دریافتیم این پدیده بسیار عمیقتر از آن است که اغلب مدیران تصور میکنند. آنها میتوانند و باید تا حد بسیار بیشتری از آن بهعنوان اهرم، استفاده کنند، بهویژه در زمانهای که تیمها دائم در حال تشکیل، تجزیه و شکلگیری دوباره هستند