Donald N. Sull/ Charles Spinosa
نوشته: دونالد سال و چارلز اسپینوزا
ترجمه: عاطفه پاشازاده
ابتكارهای حیاتی به دلایل مختلفی با رکود مواجه میشوند: عدممشارکت کارکنان، فقدان هماهنگی بین حوزههای مختلف، ساختارهای سازمانی پیچیده که مسئولیتپذیری را در ابهام فرو میبرند و غیره. برای غلبه بر این موانع، مدیران باید بهصورتی بنیادین به بازاندیشی روش انجام کار بپردازند.
بیشتر چالشها ناشی از تعهدات نامناسب یا زیرپاگذاردن تعهدات هستند، زیرا هر شرکت شبکهای پویا از قولهایی است که بین کارکنان، همکاران، مشتریان، شرکای برونتامینی و دیگر هموندان (ذینفعان) مبادله میشود. مدیران میتوانند در کوتاهمدت بر مشکلات زیادی فایق آمده و از طریق آنچه نویسندگان «مدیریت قولمدار» مینامند (و شامل پرورش و هماهنگسازی تعهدات به روشی اصولی است) نیروی کار قابلاعتماد و بهرهور برای بلندمدت تربیت کنند.
قولهای خوب پنج ویژگی مشترک دارند: همگانی، فعال، داوطلبانه، صریح و هدفمند هستند. برای تدوین و اجرای قولی خوب، «قولدهنده» و «قولگیرنده» باید سه مرحله مذاکره را پشت سر بگذارند. ابتدا باید به توافق ذهنی رسیده و برای رسیدن به هماهنگی به سوالهای اصلی پاسخ دهند: منظور شما چیست؟ آیا متوجه منظور من میشوید؟ من باید چه کاری انجام دهم؟ شما چه کاری انجام خواهید داد؟ با چه افراد دیگری باید صحبت شود؟ در مرحله بعد که تحقق قول است، قولدهنده قول را بهانجام میرساند. در مرحله نهایی که پایان حلقه نام دارد، قولگیرنده اعلام میکند قولدهنده موفق بوده یا نه.
رهبران باید شبکه قولهای خود را بادقت بافته و مدیریت کنند. آنها باید گفتمان مکرر را ترغیب کرده و اطمینان حاصل کنند تعهدات به روشی مطمئن محقق شدهاند. در این صورت است كه میتوانند هماهنگی و همکاری را بین همکاران تقویت کرده، چابکی لازم برای ربودن فرصتهای کسبوکاری را بهوجود آورده و از قدرت کارآفرینی افراد بهرهبرداری کنند