By Adam Kleinbaum/ Michael Tushman
نوشته: آدام کلاینباوم و مایکل تاشمن
ترجمه: امیر احسانی
نوآوری شركتهای بزرگ در چهارچوب حوزههای كاركردی (سیلوها) بسیار خوب است. اما متاسفانه در تركیبكردن انرژیهای خلاق در ورای بخشها برای ایجاد كسبوكارهای جدید چندان تعریفی ندارد. جسیكا كوئن، تحلیگر موسسه مریللینچ، زمانی این سوال را مطرح كرد كه چگونه ممكن است تایموارنر هم موسسه موسیقی وارنر و هم اِی.او.ال (خدمات اینترنتی) را در مالكیت داشته و چیزی مانند آیتیونز خلق نكند؟ ما معتقدیم مشكل ساختاری است: وجود مرز در واحدهای كسبوكاری دقیقاً به این خاطر است كه آنها ساختارهای كارامدی را برای اجرای راهبرد ایجاد میكنند. اما تمركز بر سیلوها و کارایی بیرحمانه، همكاری میانبخشی را قربانی میكند. از این رو، بعضی فرصتهای نوآوری یا «تلف» میشوند یا اصلاً دیده نمیشوند. ما معتقدیم راهحل نه در سازماندهی مجدد، بلكه در ارتباطات غیررسمی از طریق شبكههای اجتماعی نهفته است كه در سراسر شركت موجود هستند. این شبكهها باید شكل داده شده و مهیا شوند تا بهطور كارامد نوآوریها را یافته و مورد بهرهبرداری قرار دهند.