گروه محصولات

عنوان مقاله: مدیریت در گذر تاریخ: مدیریت خواجه نظام‌الملک توسی

گزيده مديريت 158

نوشته: دکتر محمدابراهیم محجوب

پیش‌گفتار

در شماره 59  ماهنامه گزیده مدیریت، نوشته‌ای با عنوان «رهبری در ادبیات» به ترجمه همین قلم چاپ شده است که بازگویی دیباچه آن در این گفتار بی‌جا نیست. بن‌مایه آن نوشتار مصاحبه‌ای است با جوزف باداراكو استاد رشته اخلاق مدرسه بازرگاني هاروارد. مصاحبه‌کننده در آغاز آن مقاله نوشته است:

ديرسالي دانشجويان دوره‌هاي ارشد مديريت بازرگاني، با داشتن گواهي‌نامه كارشناسي در يكي از رشته‌هاي هنر يا علوم، به دانشگاه مي‌رفتند تا مديريت بياموزند. ولي نه ديگر. برخه فزاينده‌اي از اين دانشجويان، در همان رشته بازرگاني درجه كارشناسي گرفته‌اند يا در رشته بانكداري اعتباري يا مشاوره مديريت پنج شش سال سابقه كار دارند. بدين ترتيب مي‌توان گفت دانشجوي امروزي رشته بازرگاني گرچه چندان سررشته‌اي از شعر و ادب ندارد اما كاروكسب را خوب مي‌فهمد.

البته تجربه كاري از بسياري جهات اين دانشجويان را براي كلاس‌هايي كه در پيش دارند آماده مي‌سازد. آن‌ها مباني حسابداري را می‌آموزند و با واكاوي گردش مالي بنگاه آشنا مي‌شوند. ولي خوب كه بنگریم مي‌بينيم درست به ‌همين دليل كه اين‌ها با درون‌مايه برنامه‌هاي دوره مديريت بازرگاني سنتي آشنا هستند مي‌توان اندكي از دروس مربوط به آشنايي با ابزارهاي تحليلي و كمّي كاست و به‌ جاي آن‌ها زمينه‌اي فراهم كرد تا دانشجويان داوري درست را بياموزند و با حال و گذشته خودشان و جامعه‌شان آشنا شوند و درباره سرشت انسان دانش ژرف‌تري پيدا كنند. بيهوده نيست كه شماري از دانشمندان و مديران حوزه كاروكسب، سمت‌وسوي آموزش عالي در اين رشته را به پرسش گرفته‌اند. براي نمونه، وارن بنيس و جيمز اوتول استادان رهبري، می‌گویند مدارس بازرگاني به‌خاطر سازوكار علمي حاكم بر آموزش و پژوهش در اين رشته، راه خود را گم كرده‌اند. مبناي درجه گرفتن دانشگاهيان، عمق رياضياتي است كه در پژوهش خود به‌كار گرفته‌اند نه ميزان گره‌گشايي آن.



[1] -محمد ابراهیم محجوب، دارای مدرک دکترای دینامیک از دانشگاه اتاواي کانادا و مشاور عالی مدیریت است.

انصراف از نظر