By Harold L. Sirkin/ Perry Keenan/ Alan Jackson
نوشته: هارولد سيركين, پري كينان و آلن جكسون
ترجمه: دکتر حميدرضا فرتوک زاده و جواد وزيری
همه، دشواری مدیریت تغییر را قبول دارند، اما در مورد چگونگی انجام آن توافق کمی وجود دارد. بسیاری از متخصصان این حوزه در مورد اهمیت ابعاد نرمافزاری موضوع مانند فرهنگ و انگیزش بحثهای زیادی کردهاند، ولی به عقیده نگارندگان مقاله، تمرکز بر این عوامل بهتنهایی کافی نیست و تحولی بههمراه نخواهد آورد. شرکتها باید بر عوامل سخت این حوزه مانند مدت زمان تکمیل فعالیتهای تحول و تعداد افراد مورد نیاز برای اجرای تحول نیز توجه کنند.
وقتی نگارندگان مقاله پروژههای تحول را در 225 شركت مورد مطالعه قرار دادند، متوجه شدند همبستگی مثبتی بین خروجیهای برنامههای تحول (موفقیت یا شکست آنها) و چهار عامل سخت وجود دارد. این عوامل که بهاختصار دایس نامیده میشوند، عبارتند از مدت پروژه یعنی میانگین زمان انجام مرور و بازبینی پروژهها، انسجام عملکرد یا توانایی تیمهای پروژه, تعهد مدیران عالی و كاركنانی كه بیشترین اثر تحول شامل حال آنها میشود و تلاش مضاعفی كه كاركنان برای سازگاری و انطباق با تحول باید انجام دهند. چارچوب دایس یک فرمول ساده برای محاسبه آن است که شركت با چه کیفیتی در حال استقرار پروژههای تحول است؟ و آیا قادر به استقرار کامل ابتکارعملهای خود برای ایجاد تحول خواهد بود.
این چارچوب مجموعهای از پرسشهای ساده را در اختیار مدیران قرار میدهد که به وسیله آنها پروژههای خود را در مورد هر کدام از این عوامل امتیازدهی کنند. هر چهقدر امتیاز یک پروژه پایینتری باشد، احتمال موفقیت آن بیشتر خواهد بود و برعکس. شركتها میتوانند با ابزار ارزیابی دایس یک گفتمان اجباری را در مورد پروژه بین دستاندرکاران آن ایجاد کنند تا همواره روند پیشرفت پروژه بر اساس برنامه تعیینشده آن مورد پایش قرار گیرد و سبد پروژهها مدیریت شود.
نویسندگان از این چهار عامل برای پیشگویی نتیجه بیش از هزار پروژه مدیریت تحول در سراسر جهان و راهنمایی آنها استفاده کردهاند. در طول این مدت نهتنها این همبستگی هیچگاه خدشهدار نشده است، بلكه هیچكدام از عوامل دیگر (یا تركیبی از آنها) نتوانسته به این خوبی راجع به نتایج پروژههای تحول پیشگویی كند.