Rob Goffee/ Gareth Jones
نوشته: راب گافی و گرت جونز
ترجمه: دکتر حسین سلیمانی
از آنجا كه اقتصاد امروز حول محور ایدهها و دانش فكری میچرخد، مدیران عالی اهمیت استخدام افراد باهوش و خلاق را درك كردهاند. ولی اگر افراد باهوش یك ویژگی شاخص داشته باشند، آن ویژگی همانا این است كه مایل نیستند كسی آنها را رهبری كند. پس رهبر چهكار باید كند؟
مولفان بیش از صد مصاحبه با رهبران و افراد باهوش آنها در شركتهای بزرگی مانند پرایسواترهاوسكوپر، سیسكو، نوارتیس، بی.بی.سی و روشه انجام دادند. آنچه فهمیدند، این بود كه روابط روانی رهبران موثر با افراد باهوش متفاوت از روابطشان با افراد معمولی است. این روابط را میتوان با هفت ویژگی افراد باهوش مشخص كرد: ارزش خود را میدانند و میدانند برای برخورداری از مهارتهای ذاتی آنها، مجبورید استخدامشان كنید؛ سازمانها را خوب میشناسند و دنبال شركتی هستند كه برای علایق آنها بیشترین بودجه را قایل شود؛ سلسلهمراتب اداری را نادیده میگیرند، گرچه وضعیت فكری برایشان مهم است، ولی نمیتوانید با ترفیعات شغلی آنها را جلب كنید؛ به دنبال دسترسی فوری به مدیریت بالا هستند و اگر به این مقصود دست پیدا نكنند، ممكن است فكر كنند شركت كار آنها را جدی نمیگیرد؛ در شبكههای اطلاعاتی بسیار پیشرفتهای دخالت دارند كه هم ارزش آنها را افزایش میدهد و هم خطر فرار آنها را بیشتر میكند؛ آستانه تحمل پایینی دارند، بنابراین، باید همواره آنها را با چالش مواجه كرد و متعهد نگه داشت. آنها از شما تشكر نمیكنند، حتی اگر آنها را بهخوبی مدیریت كنید.
راه چاره آن است كه مثل یك نگهبان خیرخواه عمل كنید: به آنها احترام و تشخصی را بدهید كه لازم دارند؛ در مقابل مقررات و سیاستهای سازمانی محافظت كنید؛ فضای كافی بدهید تا علایق شخصی خودشان را دنبال كنند و حتی شكست بخورند. حاصل كار، محصول شكوفایی از ذهنهای خلاق خواهد بود كه كل سازمان شما را پربارتر خواهد ساخت.