By Donald N.Sull
نوشته: دونالد سال
ترجمه: مهرزاد غنی پور و اميرحسين جنگی
چه چیز سبب والایی یك مدیر موفق میشود؟ صرفنظر از تفاوتهای فردی، همة مدیران موفق در ایجاد، تكریم و تغییر تعهدات، سرآمد هستند. تعهدات مدیریتی شكلهای مختلفی از سرمایهگذاری مالی گرفته تا تصمیمگیری در مورد نیروی انسانی و تعهد در برابر افكار عمومی دارند، اما هر یك از این تعهدات، تاثیر كوتاهمدت و بلندمدتی روی شركت میگذارند. تعهدات یك رهبر، هویت كسبوكار را شكل میدهد، نقاط قوت و ضعف آن را مشخص میكند و فرصتها و محدودیتهای آن را معلوم و جهت آن را تعیین میكند.
مدیران ممكن است بهراحتی تاثیر خارقالعادة تعهدات را فراموش كنند. از آنجا كه آنها بیشتر درگیر مسائل جاری هستند، دست به اقداماتی میزنند كه در كوتاهمدت سودمندند، اما در بلندمدت، فشارهایی را بر عملیات و سازمان تحمیل میكنند. بدین ترتیب، هنگامی كه بازار یا شرایط رقابت تغییر میكند، آنها خود را ناتوان از واكنشی اثربخش میبینند.
مدیرانی كه از ماهیت و قدرت تعهداتشان باخبرند، بهطور اثربخشتری میتوانند این تعهدات را در طول دوره عمر شركت بهكار گیرند. كارآفرینها نیز با این آگاهی میتوانند از سرمایهگذاریهای جدید و متناقض با اهداف سازمان اجتناب كنند. مدیران شركتةای جاافتاده هم میتوانند تعهدات پیشین را كه برایشان پولساز بوده است، نگه دارند و دریابند كه چه تعهداتی جلوی تغییرات موردنیاز را میگیرد. سپس، این مدیران میتوانند تعهدات جدید و احیاكننده را جایگزین این موانع كنند.
البته لزومی ندارد سعی كنید تمام پیامدهای بلندمدت هر تعهدی را پیشبینی كنید و مسلماً به این معنا هم نیست كه از ایجاد تعهد اجتناب كنید، بلكه باید قبل از تصمیمگیریهای مهم (مثلاً درباره فرایندهای عملیاتی یا شراكتها) همیشه از خودتان بپرسید: آیا این، فرایند یا رابطهای هست كه در آینده بتوانیم با آن زندگی كنیم؟ آیا خودمان را در مسیری نمیاندازیم كه در آینده پشیمان شویم؟