گروه محصولات

عنوان مقاله: مدیریت بر خود : چرا ترفیع نگرفتید

گزيده مديريت 97

By John Beeson

نوشته: جان بیسان

ترجمه: دکتر محمد باخدا

دست یافتن به کرسی مدیرعاملی از قواعد نانوشته‌ای پیروی می‌کند. اگر این قواعد را نشناسید، برای تفسیر بازخوردهای مبهم و یافتن راهی جهت دستیابی به اهداف مسیر ارتقای شغلی خود، متوسل به ابزارهای خودتان خواهید شد. جان بیسان چارچوبی را برای کمک به شناسایی و تشخیص تمام ‌مواردی که امکان دارد سر راه شما قرار گیرند، به‌وجود آورده است.

 تصمیمات در مورد جایگزینی مدیران، حول محور سه گروه از مهارت‌ها قرار دارند: «غیرقابل مذاکره‌ها» که بدون آن‌ها، برای ترفیع در نظر گرفته نخواهید شد؛ «عوامل حذف‌کننده» که حتی اگر واجدشرایط ترفیع باشید، سبب حذف شما به‌عنوان نامزد ترفیع می‌شوند و «عوامل محوری انتخاب» که در نهایت موجب دستیابی شما به پست جدید می‌شوند. مدل‌های شایستگی رهبری در ایجاد چنین تمایزی موفق نیستند و اغلب نشان نمی‌دهند مهارت‌ها چگونه باید در سطوح و لایه‌های مختلف ارائه شوند. به‌عنوان مثال، در رده مدیریت میانی، کار گروهی یک شایستگی حساس است. در سطوح ارشدتر، تفکر استراتژیک و کشف و پرورش استعدادها، از ضروریات هستند.
 بسیاری از قواعد نانوشته، به دلیل آن‌که برخواسته از دانش کسب‌وکار و فنی نیستند، به‌ویژه به‌سادگی قابل تشخیص نیستند. بلکه آن‌ها به مهارت‌های نرمی ‌مربوط می‌شوند که به تصمیم‌گیرندگان یک حس شهودی نسبت به توانایی‌های بالقوه شما برای کسب موفقیت می‌دهند. موضوع، زمانی پیچیده‌تر می‌شود که مدیران و متخصصان منابع انسانی، به دنبال ترس از دست دادن نیروهای خوب، در اغلب موارد به جای انتقاد سازنده مستقیم، به‌عمد بازخوردهای مبهم ارائه می‌دهند.
 برای دستیابی به ورودی‌های مفید از سوی مدیران و سایر همکارانتان، نیازمند کاوشی عمیق هستید تا درک صحیحی از آن‌چه به شما برمی‌گردد، داشته باشید و تصویری صادقانه از توقع خود ارائه دهید. سوالات را بپرسید، بدون آن‌که بحث کنید یا از قبل پاسخگویی افراد را جهت داده باشید. از بیان نکات یا انجام حرکاتی که طرف مقابل را به سمت موضعی تدافعی هدایت کند، اجتناب کنید، زیرا در چنین حالتی طرف مقابل یا سکوت می‌کند یا گفت‌وگو را به محدوده امن‌تری می‌برد. در کاربرد کلمات و عبارات ارزشی هشیار باشید، از قبیل مشاهدات عمومی ‌در مورد نیاز به «توانایی افزایش یافته رهبری» یا «ارتباطات بهتر»، چرا که ممکن است هم‌چون نقابی بر چهره موارد بنیانی قرار گیرند.
انصراف از نظر