By Martha Samuelson
نوشته: مارتا ساموئلسون
ترجمه: غزاله احمدزاده
نویسنده مقاله، پیش از پیوستن به آنالیسیسگروپ، در یک شرکت کوچک مشاوره اقتصادی کار میکرد که مانند اکثر شرکتهای مشابهْ بهدقت سودآوری هر دفتر و هر منطقه فعالیت را دنبال و اندازهگیری میکرد. او متوجه شد که این رویکردْ رقابتها و تفرقههای داخلی زیادی ایجاد میکند. بهعلاوه، این مدل جبرانخدمت، مبتنی بر فرمول و دادهمحور بود و تا حد زیادی بر این اساس تعیین میشد که چه کسی مشتری جدید جذب کرده است. آنالیسیس از مدل متفاوتتری استفاده میکند: جبرانخدمت همکاران را بدون اتکا به فرمول مشخص میکند؛ این شرکت خیلی خود را گرفتار این نمیکند که چه کسی مشتری جدید را جذب کرده است. پرداختیهای کارکنان هم تابعی از ساعات کاری موردقبول مشتری نیست. در عوض، گفتوگوهای گسترده و آگاهانه درباره کمک هر کس به شرکت به تصمیم منصفانه درباره پرداخت منجر میشود. ساموئلسون مینویسد، صرفنظر از سایر عواملْ در یک شرکت خدمات حرفهای همیشه واضح نیست که افتخار یک اقدام خاص از آن کیست. او متقاعد شده که مدل نامتعارف این شرکت یکی از دلایل قوت فرهنگ آن است.