با مدیران در سازمانهای ایرانی مدیران ایرانی و توسعه پایدار مدنظر قرار دادن محیطزیست روندی است که در نیمه قرن دوم و پس از جنگ دوم جهانی افزایش پیدا کرد است. اما به جرات میتوان اذعان داشت اجماع جهانی در اوایل دهه هفتاد میلادی در کنفرانس محیطزیست انسانی در استکلهم شکل گرفت. این کنفرانس، نخستین تلاش جهانی برای بررسی وضعیت محیطزیست در مقیاسی وسیع بود. از آن تاریخ به بعد گفتمان حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار جای خود را در دانشگاهها، مراکز پژوهشی و تشکیلات اجرایی کشورها باز کرد. در میان نقش سازمانها و شرکتها در پیشبرد مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. مفاهیمی چون مسئولیت اجتماعی، توسعه پایدار کسبوکار، کسبوکارهای سبز و غیره وارد ادبیات مدیریت چه در حوزه آکادمیک و چه در حوزه اجرایی شده است. اما همچنان بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از جنبش مدرن و جهانی حفاظت از محیطزیست، شاهد آثار بسیار مخرب زیستمحیطی در ایران هستیم. آثار این بیتوجهی را میتوان در بروز پدیدههای نظیر کمآبی و خشکسالی، گرد و غبار (به خصوص با منشا محلی)، از دست رفتن دریاچهها، تالابها و زیستگاههای خشکی، آلودگی مفرط رودخانهها و نیز آلودگی هوای شهرها مشاهده کرد. اگر تا پیش از این تصور میشد که حفاظت از محیطزیست موضوعی حاشیهای و غیرضروری است، امروز شکی باقی نمیماند که انهدام آن، میتواند به نابودی زندگی بیانجامد. اما متاسفانه در کشور ما علیرغم وجود بستر تئوریک چندان در مقام عمل موفق به بهکارگیری این نوع رویکردها و راهکارها نبودهایم. از اینرو در بخش با مدیران این شماره، نظر تعدادی از مدیران و صاحبنظران را جویا شدیم و از آنها سوال کردیم «با توجه به همه مشکلات محیطزیست ی در کشور نقش مدیران کشور را در جلوگیری از تخریب بیشتر و بهبود محیطزیست و توسعه پایدار چه میدانند؟ و چالشهای پیشروی سازمانهای ایرانی برای بهکارگیری مفاهیم فوق را چگونه ارزیابی میکنند؟» صاحبنظران در این باره اظهار نظر میکنند.