By Rodney Zemmel/ Matt Cuddihy/ Dennis Carey
نوشته: رادنی زیمل، مت کادهی و دنیس کری
ترجمه: دکتر حامد محمدی شهرودی و آذین قبادی
هر رهبر، اهمیت صد روز نخست یا سال اول تصدی خود را میداند: دورهای که در آن ارزیابی و تشخیص، تدوین یک چشمانداز و یک استراتژی و کسب بُردهای زودهنگام باید صورت پذیرد. همچنین راهنماییهای فراوانی برای این موضوع وجود دارد که رویکرد مدیرانعامل در ماههای آخر کار خود در مورد مسئولیت اصلی خود چگونه باید باشد: کمک به توسعه و انتخاب یک جانشین و سپس انتقال قدرت بدون مشکل. اما توجه اندکی به زمان بین این مراحل شده است. مدیرانعامل چگونه میتوانند از سالهای میانی دوره تصدی خود به بهترین شکل استفاده کنند؟
نویسندگان، مصاحبههای مفصلی را با مدیرانعامل سابق موفق انجام دادهاند و بهعنوان مثال، پرسشهایی را در این زمینه مطرح کردند که اولویتها، اندیشهها و رویکردهای آنها چگونه در نقش ثانویه آنها تکامل یافت. مشخص شد پنج مضمون برای موفقیت ضروری است. رهبران باید سطح جاهطلبی شرکت را افزایش دهند، به سیلوها و فرایندهای معیوب حمله کنند، استعدادها را جوانسازی کنند، سازوکارهایی را برای ایدههای مخالف و ویرانساز ایجاد کنند و سرمایه انباشته رهبری خود را صرف حرکتهای جسورانه درازمدت کنند.
نویسندگان میگویند، فراتر از این خصوصیات، مدیرانعامل اغلب از تلقی تصدی شغلی خود بهعنوان مجموعهای از بخشها به جای یک گستره یکپارچه سود میبرند.