By Mark C.Maletz and Nithin Nohria
نوشته: مارک مالتز و نیتین نوهریا
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
امروزه، فرض بر آن است كه فقط زماني ارزشهاي نوين ميتوانند در يك شركت ايجاد شوند كه افراد آستينهاي را بالا بزنند و همانند پرشورترين كارآفرينان بيانديشند و عمل كنند. مشكل اين است كه كمتر به آنها گفته ميشود كه چه وقت انجام چنين كارهايي معنيدار است و يا چگونه دست به چنين كارهايي بزنند.
اخيراً، نويسندگان مقاله، مارك مالتز و نيتين نوهريا، با كمك تيمي از قوم نگاران و متخصصان ارشد سازمان، پروژه پژوهشي منحصربفردي را انجام دادند كه سعي در پاسخگويي به اين كمبودها داشت. پروژه آنها بر قلمرو سازماننيافته متمركز بود: قلمرو وسيع و غالباً اشغال نشدهاي در هر سازمان كه در آن، مقررات نامفهوم، اختيارات نامشخص، بودجه ناياب و راهبرد مبهم است و مكاني كه فعاليت كارآفرينانهاي كه به بازآفريني و بازسازي سازمان كمك ميكند، بيشتر در آنجا انجام ميگيرد. اين پژوهشگران، سايه به سايه مديران كارآفريني حركت كردند كه در قلمرو سازماننيافته فعاليت ميكردند و با مديران عالي ملاقات كردند تا تلاشهاي آنها را در مورد نظارت بر فعاليتهاي اين قلمرو مورد بررسي قرار دهند.
نويسندگان مقاله، با آوردن مثالهايي از صنايع خدمات مالي، كامپيوتر و تجارت الكترونيكي توضيح ميدهند كه چه موقع انجام كار در قلمرو سازماننيافته الزامي است و در چه زماني خردمندانهتر اين است كه در قلمرو سازمانيافته باقي بمانيم. آنها تشريح ميكنند كه چگونه مديران كارامد قلمرو سازماننيافته، اقدامات موفق را زيركانه و مدبرانه هدايت مينمايند و چگونه مديران ارشد با كنار گذاشتن فنون سنتي برنامهريزي، سازماندهي و كنترل، پروژههاي قلمرو سازماننيافته را بارور ميسازند. آنها، در پايان به بررسي مساله نهايي هر پروژه موفقي در قلمرو سازماننيافته ميپردازند: آيا پروژه مورد نظر بايد به قلمرو سازمانيافته مننقل شود؟ آيا بايد به طور نامحدود در قلمرو سازماننيافته حفظ شود؟ و يا عليرغم موفقيت ظاهري آن، از بين برود؟
اگر شركتها اين قلمرو باارزش را به تصميمات غيرمنطقي و لحظهاي مديران و استعداد فردي آنان واگذارند، احتمال زيادي دارد كه فرصتهاي بسياري را از دست بدهند كه از كاوش قلمرو جديد حاصل ميآيد