نوشته: كريس زوك و جيمز آلن
هر اندازه که تمایز یک شرکت قاطعتر باشد، به همان میزان از مزیت رقابتی بیشتری برخوردار است. طی بررسی روی شرکتهایی که سطوح بالایی از کارایی را در طی سالیان حفظ کرده بودند، مولفان که هر دو از شرکای شرکت بین هستند، دریافتهاند بیش از هشتاد درصد این شرکتها از تمایزی تعریفشده و قابلدرک در کانون استراتژی خود بهره میبرند. اما تمایز میتواند در طی زمان رو به زوال گذارد: رشد حاصله از آن به پیچیدگی منجر میشود و شرکتهای پیچیده فراموش میکنند در چه کاری متبحر بودهاند. واکنش آنها اغلب بازانگاري همه مدلهای کسبوکارشان با سرعت و شدت تمام است.
بهگفته مولفان، چنین روشی بهندرت جواب میدهد. شرکتهای بهراستی موفق بهطرزی خستگیناپذیر مشغول بنانهادن روی تمایز بنیادین خود هستند و از یک نقطه قوت به نقطه قوتی دیگردر حرکت هستند. آنها یاد میگیرند این امر را به خطوطمقدم منتقل سازند و سازمانی خلق میکنند که موجودیت روزانهاش بر اساس مزایای استراتژیک است. آنها میآموزند آن را از طریق انطباق مستمر با تغییرات بازار تداوم بخشند و یاد میگیرند بهنسبت رقبای کمتمرکزترشان، مقاومت بیشتری نسبت به نوای دلفریب بازار داغ حال حاضر نشان دهند. نتیجه، یک مدل کسبوکار ساده و تکرارپذیر است که شرکت میتواند آن را بهدفعات در مورد بازارها و محصولات جدید جهت ایجاد رشد مستمر بهکار بندد.