By Anette Mikes/ Matthew Hall/ Yuval Millo
نوشته: آنت مایکس و ماتیو هال و یووال میلو
ترجمه: دکتر احمد عیسی خانی
از لحاظ نظری، گروههای مدیریت ریسک دو بانک انگلیسی (ساکسون و آنگلو) نفوذهای یکسانی بر سازمانشان داشتند. اما در عمل اینگونه نبود: ساکسون به یک کار حیاتی در سراسر بانک مشغول بود، در حالی که آنگلو حضور اندکی خارج از حوزه تخصصی خود داشت.
نویسندگان مقاله در بررسی این دو نهاد مالی چهار شایستگی را شناسایی کردهاند (جادهسازی، ابزارسازی، کارتیمی و ترجمه) که به رهبران یا حوزه های تخصصی کمک میکنند برای جلب توجه مدیریت ارشد رقابت کرده و نفوذشان را افزایش دهند.
مدیران ریسک آنگلو تنها در تعدادی از این شایستگیها قوی بودند، اما مدیران ساکسون در هر چهار شایستگی برتری داشتند. آنها بهطور مداوم محیط درونی و بیرونی را درباره موضوعات مهم قابل کاربرد در دیدگاه مدیریت ریسک پایش میکردند (جادهسازی)، سپس ابزارهایی مانند گزارشهای سهماهه ریسک تهیه میکردند که تخصص آنها را ترویج میداد (ابزارسازی). همزمان با کنترل طراحی ابزارها و پیادهسازی، مدیران ریسک بینشهای مدیران کسبوکار را یکپارچه میکردند (کارتیمی) و مطمئن میشدند همه یافتهها را درک کردهاند (ترجمه).
در نهایت، نقشهای متخصصان باید با استراتژی و نیازهای ساختاری سازمان متناسب باشد. در برخی از موقعیتها، متخصصان کارکردی میتوانند نمایه (پروفایل) خود را با تقویت دو مورد از این شایستگیها ارتقا دهند. اما آنهایی که در هر چهار شایستگی قوی هستند، احتمال بیشتری دارد که بانفوذترین باشند.