By Eric Clemons / Jason Santamaria
نوشته: اریک کلمونز و جیسون سانتاماریا
ترجمه: زکریا مقدور مشهور
در سالهای اخیر، كسبوكار دستخوش تغییرات عمدهای شده و همین اتفاق در میدانهای جنگ هم رخ داده است. زودتر از همه مدیران با چالشهای وهمناك قرن بیستویكم در محیط كسبوكار آشنا شدهاند: تغییرات ویرانساز، فرصتهای زودگذر، احساس عدمقطعیت و بینظمی. اگر چه سركردگان ارتش دائماً با چنین چالشهایی در میدانهای نبرد مواجه بودهاند، اما امروزه با وجود جنگافزارهای الكترونیكی و جبههها و دشمنان نامرئی، رویت فرماندهان نیز مشكل شده است.
در این مقاله، اریك كلمونز و جیسن سانتاماریا، مفهوم مانور جنگی (كه فلسفهای مختص شرایط غیرقطعی نبردهای امروزی است) را تبیین و كاربرد آن را در كسبوكار تحلیل میكنند. مانور جنگی برای نابودسازی دشمن طراحی نشده است، بلكه كاربرد آن برای تضعیف قدرت دشمن برای انجام فعالیت جنگی هماهنگ و موثر است. فرض بنیادین این رویكرد آن است كه كنترل بینظمیها و عدمقطعیت امكان ندارد، لذا تنها گزینه پایدار، استفاده از این عوامل علیه دشمن است.
نویسندگان، هفت عنصر راهنمای مانورهای نظامی را معرفی میكنند كه عبارتند از: هدفگیری نقاط حساس و آسیبپذیر، جسارت، غافلگیری، تمركز، عدمتمركز در تصمیمگیری، شتاب عملیات و بالاخره، تلفیق نیروها. آنها برای توضیح بیشتر، هر عنصر را با مثالهایی از ارتش و عرصههای واقعی شركتها همراه ساختهاند.
نویسندگان ضمن آنكه جنگ را استعارهای از كسبوكار میدانند، تاكید دارند كه اصول مانورهای نظامی در استراتژیهای بازرگانی نیز كاربرد دارند، زیرا برای مواجهه با شرایطی تدوین شدهاند كه مشابه شرایطی است كه مدیران امروزی با آن روبهرو هستند. بهعلاوه، این رویكرد (كه تمركز آن نه بر داشتن قدرتی بیش از رقیب، بلكه بر زمینگیر ساختن، نشانهگیری نقاط ضعف و تضعیف قدرت تحلیل شرایط در اوست) میتواند موجب كسب برتری تعیینكننده با بهكارگیری حداقل منابع شود.