ترجمه: حسین حسینیان
چه وقت پی بردید لوازم مناسب رهبری را بهكف دارید؟ ویراستاران هاروارد بیزنس ریویو، این پرسش را با رهبران كسبوكار از صنایع و ملیتهای مختلف و با سابقه مدیریتی و اندازه شركت بسیار متفاوت در میان گذاشتند. پاسخها هم به اندازه گروه پاسخدهندگان متنوع بودند.
مدیرعامل نوكیا، اولیپكا كالاسوو، درسی از تواضع را یادآور شد. درسی كه وی در ایام جوانی و زمانی آموخته بود كه مدیركل مالی نوكیا بود. در آن زمان، وضع مالی شركت خوب نبود و معلوم نبود بتواند حقوق كاركنانش را ماه بعد هم بپردازد. گری جكسون، چالش حفظ فرهنگ پرانرژی شركت آموزش نظامی خود را با مثالی از خود توصیف میكند. داستان آرتور گنسلر، اهمیت پنداره (چشمانداز) را در رشد شركت معماریاش و مقیدنشدن به سنتهای یك صنعت مح افظهكار بازمیشناساند.
الكساندر كامینگز، قصه پررنج ایستادگی در برابر كاهش حاشیه سود و سهم بازار و فشار شدید از طرف رییس خود را بازگو میكند. علت فشارها آن بود كه وی ایمان داشت تصمیم جنجالیاش دستآخر درستی خود را اثبات خواهد كرد. مدیرعامل روشه، فرانتس هومر، شرح میدهد كه چگونه یاد گرفته به بینش خود اعتماد كند، بهویژه در اوقاتی كه بقیه سازمان فقط نیمه خالی لیوان یك دادوستد را میبیند.
لحظههای سرنوشت سایر رهبران آزمونهایی از كیفیتهای دیگر رهبری بودند. دولیپ آلوویهار، از موسسه حسابداری ارنست.اند.یانگ لهستان از مواجهه دردناك خود با مربی سابقش آموخت كه باید سبك رهبریش را تغییر دهد. سرگی پتروف، موسس بزرگترین واردكننده خودرو در روسیه، دیدگاه لازم را برای رهبری موقعی كسب كرد كه بهعنوان یك مخالف مورد بازجویی كا. گ. ب قرار گرفت. دستآخر، آلن كلاپمایر از شركت سیروسدیزاین (سازنده هواپیماهای شخصی) از اشتیاقی میگوید كه لازمه بهبازاربردن یك نوآوری واقعی با وجود هیاتمدیرهای ناموافق و از دست رفتن فاجعهبار نمونه محصول است.