By Marcus Buckingham
نوشته: مارکوس باکینگهام
ترجمه: دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
در خصوص كیفیتهای سازنده مدیران بزرگ، بسیار نوشتهاند. ولی اغلب به این پرسش بنیادین پرداخته نشده كه یك مدیر بزرگ بهراستی چه میكند؟ هر چند روشهای مدیریتی بیشمارند، ولی یكچیز سنگ زیرین رفتار همه مدیران بزرگ است. مدیران استثنایی افزون بر همه تمهیدات ضروری دیگر به توانمندیها و خصوصیات فردفرد كاركنان خود توجه دارند. آنان محاسبه میكنند چگونه بر این ویژگیهای انسانی سرمایهگذاری كرده و محیط را برای رسیدن به هدفهای خود آماده سازند.
بهنظر میرسد پیادهكردن این فرایند بسیار وقتگیر باشد. ولی بهراستی چنین نیست و سرمایهگذاری بر توانمندیهای ویژه فردفرد كاركنان، موجب صرفهجویی فراوان در وقت میشود. بهجای واداشتن كاركنان به اجرای كوركورانه «شرح وظایف» كه اغلب دربردارنده وظایف غیردلخواه فرد نیز هست، مدیران بزرگ مسئولیتها را بر پایه توانمندیهای ویژه هر فرد طراحی و واگذار میكنند. بدینگونه، رفتار كاركنان بسیار موثرتر و كارامدتر از گذشته میشود.
توجه ویژه به هر فرد، انسانها را مسئولیتپذیرتر هم میكند. آنان میبینند كه تكیه بر توانمندیهای ایشان است. از این رو، با تمام نیرو در رسیدن به اهداف تعیینشده خواهند كوشید. سرمایهگذاری بر توانمندیهای ویژه فرد، احساس تعلق به گروه و تیم را نیز تقویت میكند. این احساس خوش، انگیزهآفرین برای افراد و مایه اطمینانبخشی در فعالیتهای تیمی نیز هست.
نكته آخر اینكه فرایند یادشده روابط خشك هرمی موجود را درهم میریزد و به ابراز اندیشههای خلاق از سوی فردفرد كاركنان منتهی میشود.
نویسنده مقاله میگوید، برای پیادهسازی این فرایند به دانستن سه مطلب درباره هر فرد نیاز دارید: توانمندیهای ویژه او، آنچه انگیزه بروز استعدادها و توانمندیهایش میشود و چگونگی و روش یادگیری فرد. با طرح پرسشهای درست در زمینه توانمندیها، شناسایی انگیزهآفرینها و آگاهی از روش یادگیری فرد، میتوانید راه هر یك از كاركنان را به سوی تعالی نشان دهید.