By John P. Kotter
نوشته: جان کاتر
ترجمه: دکتر بهزاد رمضانی
رهبری امری متفاوت از مدیریت است، ولی نه به دلایلی كه اكثر افراد میپندارند. اغلب افراد به رهبری به عنوان امری پررمزوراز و اسرارآمیز مینگرند كه البته این گونه نیست: رهبری ارتباطی با كاریزما (فرهمندی) یا داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص ندارد. رهبری قلمرو افرادی معدود نیست. هر چند الزاماً نیز رهبری بهتر از مدیریت و یا جانشینی برای آن نیست.
جان كاتر در مقاله حاضر كه در سال 1990 انتشار یافت، این گونه به بحث میپردازد كه رهبری و مدیریت دو سیستم عملكردی مجزا و مكمل هستند و هر دو از ضروریات محیطهای كسبوكار امروز به حساب میآیند.
مدیریت در مورد انطباق و همگامی با پیچیدگیهاست و فرایند و نحوه اعمال آن در اغلب موارد در پاسخ به شكلگیری سازمانهای بزرگ و پیچیده در قرن بیستم است. در مقایسه، رهبری در رابطه با انطباق با تغییر است و بخشی از دلایلی كه رهبری به این اندازه در سالهای اخیر اهمیت یافته به رقابتیتر شدن و ناپایداری و تغییر بیشتر دنیای كسبوكار باز میگردد.
امروزه بسیاری از شركتهای امریكایی با مسئله افراط در مدیریت و تفریط در رهبری روبرو هستند. آنها نیازمند توسعه ظرفیتهای خود برای اعمال رهبری هستند. شركتهای موفق هیچگاه منتظر نمیمانند تا رهبران به آنها بپیوندند، بلكه به طور فعال به دنبال افرادی با تواناییهای بالقوه رهبری هستند و آنها را به كسب تجارب شغلی سوق میدهند كه برای ارتقا این تواناییها طراحی شدهاند. در حقیقت، با انتخاب دقیق و پرورش افراد و ترغیب و تشویق آنها، میتوان سازمان را از خدمات یكدوجین كاركنانی بهرهمند ساخت كه قادر به پذیرش مسئولیت مهم رهبری در سازمانهای صنعتی باشند.
شركتها همگام با ارتقای رهبری خود باید به خاطر داشته باشند كه رهبری قوی همراه با مدیریت ضعیف نیز به هیچ وجه تلفیق مناسبی نخواهد بود و در واقع، در برخی از موارد اگر بدتر نباشد، بهتر هم نیست. به این ترتیب، چالش واقعی تلفیق رهبری قوی و مدیریت قوی و استفاده متعادل از آنها است.