By Philip Evans/ Bob Wolf
نوشته: فیلیپ ایوانز
ترجمه: دکتر حسین سلیمانی
رهبران سازمانی كه در پی رشد، یادگیری و نوآوری هستند، ممكن است پاسخ خود را در جای عجیبی پیدا كنند: جامعه نرمافزار منبع آزاد لینوكس. لینوكس توسط جامعهای خودگردان و داوطلب متشكل از هزاران برنامهنویس تدوین میشود. اكثر رهبران حاضرند برای داشتن نیروی كاری كه به اندازه هكرهای خودساخته لینوكس كارامد و بدون تنش و خلاق باشند، دست به هر كاری بزنند.
ولی لینوكس نرمافزار است و نرمافزار را بهسختی میتوان مدلی برای جریان اصلی كسبوكار دانست. اما نویسندگان مقاله، شباهتهای عجیبی بین دنیای آشفته و شلخته هكرهای لینوكس و جهان منظم و اطوكشیده مهندسی تویوتا پیدا كردهاند.
بهویژه، تویوتا و لینوكس بر اساس قواعدی كار میكنند كه مزیتهای خودگردانی بازار را با هزینه پایین دادوستدهای بین سطوح سازمانی تركیب میكنند. به جای پول و قرارداد بازار و قدرت سلسلهمراتب، قواعدی درباره نحوه همكاری گروهها و افراد (انضباط قوی)؛ نحوه ارتباطات آنها (گسترده و دانهدانه)، چگونگی هدایت آنها به سوی یك هدف مشترك توسط رهبران (از طریق مثال) وجود دارند.
این قواعد به همراه شبكههای ارتباطی ارزان و نبود موانع قانونی در برابر انتشار اطلاعات، موجب ایجاد دانش مشترك گسترده، توانایی تشكیل تیمهای مستقل، انگیزش بسیار زیاد و سطح بالای اعتماد میشوند كه هزینه تعاملات را بهشدت كم میكند. كاهش هزینه تعاملات بهنوبه خود موجب میشود انجام تعاملات كوچكتر به تعداد بیشتر برای سازمان سودآور باشد و از این رو، سرعت انعطافپذیری سازمانهای پربازده را بالاتر میبرد.
وقتی سیستم به حد كثرت تعیینكننده رسید، از خود تغذیه میكند، هر چه سیستم بزرگتر باشد بهطور گستردهتری دانش، زبان و سبك كاری را به اشتراك میگذارد. هر چه سرمایه اعتباری افراد بیشتر باشد، تحسین، عمیقتر و انگیزش، بیشتر خواهد بود، موفقیت لینوكس علامتی از این چرخه مثبت است. موفقیت تویوتا هم نشان میدهد این روش در شركتهای متعارف اثرگذاری زیادی دارد.