نوشته: یان برمر
ترجمه: دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
تا سال 2008 میلادی، چنین مینمود که همه شرکتها میتوانند به بازار جهانی بپیوندند. از آن پس، به مرحله تازهای از روند جهانیشدن وارد شدهایم و با وضعیت محافظهکارانهتری روبهرو هستیم. در بسیاری از کشورهای در حال پیشرفت، حکومتها نگران گشودن در برخی از صنایع به روی شرکتهای فراملیتی هستند. آنها مفهوم امنیت ملی را گسترش داده و پیوسته اهمیت راهبردی شمار بیشتری از بخشهای صنعتی را بالاتر میبرند. از این رو، میکوشند تا دست شرکتهای خارجی را از آنها دور نگه داشته و شرکتهای محلی (به ویژه متعلق به دولت) را در پرداختن به آن صنایع تشویق کنند. خیزش و گسترش سرمایهداری دولتی، در بسیاری از کشورهای مهم در حال توسعه، اینک بهراستی چشمگیر بوده و قاعده بازی را دگرگون ساخته است.
مدیرانی که قصد جهانیکردن شرکت خود را دارند، بایستی در تدوین راهبردهای خود به این نکته مهم و ریسک ناشی از آن توجه داشته و بکوشند اهمیت ویژه و راهبردی صنایع خود را برای کشورهای میزبان و نیز کشور متبوع خود در نظر گیرند. بدین منظور، راههای گوناگونی در پیش پای آنها وجود دارد. از جمله میتوانند مشارکت و اتحاد با شرکتهای محلی، ایجاد ارزشهای اضافی ویژه یا ورود به چندین بخش متفاوت صنعتی را در برنامه فعالیت خود بگنجانند. یا از خیر ورود به بازارهای جهانی بگذرند و به همان بازارهای ملی اکتفا کنند.