By Douglas Ready/ Emily Truelove
نوشته: داگلاس ردی و امیلی ترولاو
در چند سال گذشته، بعضی شرکتها فقط توفان اقتصادی را بهسلامت از سر نگذراندهاند: آنها قویتر از همیشه ظاهر شدهاند. چگونه چنین بازیگرانی مانند فورسیزنز، صفورا و بانک استانداردچارترد از منطق متعارف تبعیت نمیکنند؟ کارکنان آنها به جای دنبالکردن تنها یک جاهطلبی (مانند سود) جاهطلبی گروهی را تعریف کردند. در نتیجه، این سازمانها روابط خود را با کارکنان و سایر ذینفعان عمق بیشتری بخشیدند و بهطور پایدار سودآور شدند.
هدف (علت وجودی یک شرکت) عنصر اصلی جاهطلبی گروهی است. عناصر اصلی (چشمانداز، اهداف و نقاط کلیدی، اولویتهای راهبردی و عملیاتی، تعهد نام، ارزشهای کلیدی و رفتارهای رهبر) باید همسو شوند تا در خدمت هدف شرکت باشند.
بیان صریح عناصر جاهطلبی گروهی، به همه افراد سازمان حس بهتری از هدف شرکت میدهد و اینکه بهشخصه تا چه حد میتوانند سهمی در تحقق آن داشته باشند. نیازی نیست هدف نجات جهان باشد. فراهم آوردن خدمات سرگرمی یا بانکی در حد عالی بهعنوان یک هدف، همان قدر معنادار است که هدف بهبود بخشیدن به مراقبت سلامت در اقتصادهای نوپدید: البته تا وقتی که نشانهای معتبر از علت وجودی شرکت باشند.
شرکتها باید برای شکلدادن به یک جاهطلبی گروهی و سپس تحقق آن، چسب سازمانی خود (مشارکت همکارانه که فرهنگی یکدست بهوجود میآورد) و گریس آن (اجرای منضبطی که لازمه ابتکار تغییر سازمانگستر است) را تقویت کنند.