By Micheal Beer & Russell A.Eisenstat
نوشته: مایکل بیر و راسل ایزنشتات
ترجمه: دکتر حمیدرضا فرتوک زاده
وقتي مديران احساس ميكنند كه قادر به اجراي استراتژيهاي كاملاً متين و استوار نيستند، دچار سردرگمي ميشوند. نويسندگان اين مقاله، يك استاد مدرسه بازرگاني هاروارد و يك مشاور ارشد سازماني، در مككنزي معتقدند كه در اعماق سازمان شش مانع در مقابل اجراي استراتژي و يادگيري سازماني وجود دارد كه آنها را قاتلان بيصدا ناميدهاند. مانع اول، سبك مديريت از بالا به پايين، يا رها شده، است. بدون تبديل اين مانع به يك قابليت (يك سبك رهبري كه تناقض هدايت از بالا و تاثيرگذاري از پايين را حل كند) هيچ يك از موانع ديگر را نميتوان به قابليت تبديل كرد. پنج مانع ديگر عبارتند از: استراتژي غيرواضح و اولويتهاي متعارض؛ تيم مديريت ارشد غيرمؤثر؛ ضعف ارتباطات عمودي؛ ضعف هماهنگي بين بخشها، واحدهاي كسبوكار يا حوزهها و فقدان مهارتهاي كافي و توسعه مناسب در رهبري سطوح پايين. نويسندگان، بدون ادعاي ارائه فرمول جادويي موفقيت، نشان ميدهند كه چگونه شركتها و واحدهاي مورد مطالعه، كار سخت بررسي علل ريشهاي را به انجام رساندند و در پي آن توانستند عملكردكسبوكار خود را بهبود بخشند. آنها همچنين توضيح ميدهند كه چگونه سه مانع اول، از كيفيت جهتگيري سازمان ميكاهند؛ چگونه فقدان ارتباطات عمودي، در تاثير متقابل با ساير موانع، در كيفيت يادگيري سازماني اختلال ايجاد ميكنند و چگونه دو مانع آخر، سبب كاهش كيفيت اجرا ميشوند. سازمانها، چه نسبت به قاتلان بيصدا هوشيار باشند يا نباشند، به يكي از سه شيوه در برابر آنها عكسالعمل نشان ميدهند: اجتناب (كه نميتوان آن را راهحل به شمار آورد) تعويض مديران ارشد (يك راه حل موقت) و رويارويي (بهترين راهحل). رهبران اثربخش تحول سازماني، بر اساس شم تجربي خود، اصول صحيح رويارويي را به كار ميگيرند. اما چنين رهبراني اندكند. در جنرال الكتريك، جكولش فرايندي را ابداع كرد تا ديگران بتوانند شيوه مورد نظر او براي حل مسائل را ياد بگيرند. نويسندگان مقاله، فرايند مورد نظر خودشان، رويكرد برازش سازماني را به تفصيل توضيح داده و بيان ميكنند كه چگونه اين رويكرد به مديران كمك ميكند تا بر علل ريشهاي اختلال در اجراي استراتژي غلبه كنند و از طريق آن، يادگيري فردي و سازماني را بهبود بخشند. البته، آنها اين را هم ميگويند كه همه سازمانها از اين چالش موفق بيرون نخواهند آمد. اين موفقيت به شرايط خاصي نياز دارد. بايد يك نياز جذاب كسبوكاري وجود داشته باشد و مديران عامل بايد به مشاركت كاركنان ايمان داشته باشند و خود نيز شيفته يادگيري باشند.