By Roger Martin
نوشته: راجر مارتین
ترجمه: امیرعلی خلج
چرا شرکتهای بزرگ، واحدهای کسبوکاری خود را به شرکتهای سرمایهگذار خصوصی میفروشند که آنها را تنها چند سال بعد به بهایی بسیار بیشتر فروخته و سود خوبی بهدست میآورند؟ راجر مارتین، رییس سابق دانشکده مدیریت دانشگاه تورنتو، ریشه این امر را روشی میداند که بسیاری از شرکتها برای ارزشگذاری کسبوکارها و پروژههای خود بهکار میگیرند. به باور او، خطای بنیادی آنها، قیاسکردن برآوردهای مربوط به جریان نقدی آینده با میزان پول نقد تزریقشده به کسبوکارهای مربوطه در قالب سرمایهگذاری است. با آنکه این روش کاملا منطقی بهنظر میرسد (و تا حد زیادی اقدامات متداول برای اندازهگیری ارزشافزوده اقتصادی موسوم به ای.وی.اِی و معادلهای آن را دنبال میکند)، میتواند اندازهگیری عملکرد را به سوابق تاریخی وصل کند و بهسرعت فایدهمندی خود را از دست دهد.
آنگونه که مارتین توضیح میدهد، به محض آنکه سرمایهگذاری در یک دارایی انجام شد، انتظارات شرکت درباره ارزشی که آن سرمایهگذاری ایجاد خواهد کرد، اعلام میشود. به همین دلیل شرکتی که در کار ارزیابی عملکرد سرمایهگذاری خود است نباید مبنای ارزیابی خود را میزان پول تزریقشده قرار دهد، بلکه باید بهجای آن از ارزش کنونی دارایی یا ظرفیت موردنظر استفاده شود که شامل ارزشی است که بنابه باور بازار شرکت از آن دارایی ایجاد کرده یا از میان خواهد برد (و این نکته کلیدی است). در این مقاله، مارتین از رویکردی سخن میگوید که بر انتظارات بازار از ارزش آتی استوار است.