مذاكره مهمترين و رايجترين وسيله برقراري ارتباط بين انسانهاست. مذاكره از تعريف جامع و مانع انسان سرچشمه ميگيرد. در اين تعريف گفته ميشود انسان، مخلوقي است اجتماعي، ناطق، تعاليجو و هوشمند. لازمه زندگي اجتماعي، داشتن ارتباط و زيستن با ديگران است. او براي تامين نيازهاي مادي و معنوي خود با ديگران ارتباط برقرار ميكند. البته، انسان در ارتباط با ديگران بيهدف نيست بلكه معتقد است «براي انجام هر كاري راه بهتري وجود دارد» لذا در اين گسترش ارتباط بهدنبال بهبود شرايط زندگي خود، خانواده و جامعه است.
پيدايش و گسترش زندگي اجتماعي و توسعه محدوده مذاكره
كوچكترين سلول زندگي اجتماعي، خانواده بوده و در این محیط نیز نیاز به مذاکره یک نیاز اساسی است. هر چه از این سلول کوچک به سمت اجتماعات بزرگتر برویم، نیاز به مذاکره در گونههای متنوع از جمله مذاكرات شخصي، بازرگاني و اقتصادي، سياسي، فرهنگي، درونکشوری و بینالمللی بیشتر به چشم میآید. اغلب، در تمامی انواع مذاكرهها، ارتباطات بهصورت كلامي درميآيند و نطفه آنچه ما امروز اصول، فنون و هنر مذاكره ميناميم شكل گرفته و رشد ميكند.
گسترش دامنه مذاكره، ما را مكلف ميكند بهدلايل چهارگانه زير مذاكره موفق و علمي را فراگيريم.
1- تمام زندگي ما در ارتباط با ديگران ميگذرد. اگر بخواهيم اين ارتباطِ مادامالعمر را خوب و مفيد اداره كنيم بايد ابزار آن را بدانيم. ابزار آن چيزي نيست جز مذاكره.
2- هر روز كه ميگذرد دامنه ارتباط من و شما با ديگران گستردهتر و پيچيدهتر ميشود. اگر بخواهيم (كه بايد بخواهيم) اين ارتباط گسترده و پيچيده را خوب و موفق اداره كنيم بايد ابزار آن را در دست داشته باشيم و آن هم مذاكره علمي و اصولي است.
3- هر روز كه ميگذرد كساني كه در مذاكره شخصي، داخلي و خارجي روبهروي من و شما مينشينند، سنگينوزنتر ميشوند، نه فيزيكي بلكه، مهارت، تسلط و توانشان در مذاكره بيشتر ميشود. اگر بخواهيم از اتاق مذاكره بازنده بيرون نياييم بايد خودمان را حداقل هموزن آنها بكنيم و اين مهارتها را بياموزيم.
4- از آغاز زندگي اجتماعي تا پايان عمرمان، همگي در كنار شغل، حرفه و تخصصمان، مذاكرهكننده نيز هستيم. بنابراين، ناگزيريم روي افزايش مهارت در مذاكره، سرمايهگذاري كنيم. خوبي اين سرمايهگذاري اين است كه تا پايان عمر ميتوانيم از آن بهره جوييم و مثل بسياري از سرمايهگذاريها تاريخ مصرف ندارد.