مدل نیروهای پنجگانه مایکل پورتر توانست در سال 1979 رشته استراتژی را متحول کند. اما مقاله «استراتژی کسبوکار ارزشمحور» سال 1996 آدام براندنبورگر و هاربورن استوارتجونیور، میتواند حتا تاثیرگذارتر باشد، چرا که از روشهای محاسباتی جهت ارزیابی تصمیمهاي استراتژیک بهره میبرد. اکنون رایال از اساتید دانشکده مدیریت راتمن در دانشگاه تورنتو ،مدلی از استراتژی رقابتی را بر مبنای کارهای محاسباتی براندنبورگر و استوارت ارائه میکند.
مدل کسب ارزش (وی.سی.ام) از توانایی بالایی جهت تشریح و پیشبینی برخوردار است که دیگر مدلها فاقد آن هستند. تعریف این مدل از رقابت درون یک صنعت عبارت است از تنش بین ارزش حاصل از تراکنشهای یک شرکت با مجموعه مشخصی از عوامل و ارزش صرفنظرشدهای که میتوانست از طریق تراکنش با دیگر عوامل بهدست آيد. پیامد کلیدی چنین نگرشی این است که استراتژیستها بايد به جاي توجه به نحوه رقابت شرکت با دیگر بازیگران، به نحوه رقابت بازیگران بر سر شرکت توجه کنند.
کار روی وی.سی.ام هماکنون هم بينشهای چشمگيري را برای رهبرانی بههمراه دارد که مشغول ترسیم مسیر استراتژیک شرکتشان هستند. خلق نسخهای جامع حاوی مجموعهای کامل از متغیرهای ورودی که توسط تحقیقات تجربی و دیگر تعديلات تقویت میشود، میتواند روشنگر مسیر دستیابی به راهکارهای بهینه کسبوکار باشد.