گروه محصولات

عنوان مقاله: فرنچایزینگ: راه‌حلی برای رشد سریع سازمان‌ها و اقتصاد کشور

گزيده مديريت 146
نوشته: دكترغلامرضا كياني[1]

 هدف این مقاله ایجاد توجه به یکی از روش‌های کسب‌وکار یعنی «فرنچایزینگ[2]» است که تصور می‌شود برای رشد و توسعه سازمان‌ها و هم‌چنین اقتصاد کشور بیش از هر وقت دیگر مورد نیاز است. موضوعی که باید آن را جدی گرفت و درباره آن بحث و پژوهش کرد. فرنچایزینگ گرچه مفهومی ‌نو در ایران نیست و چه قبل از انقلاب و چه اکنون به‌صورتی بسیار محدود مورد استفاده قرار گرفته، ولی از آن‌جا که در جایگاه واقعی خود مورد توجه نبوده است، ضرورت دارد تا به‌عنوان یکی از استراتژی‌های رشد سریع سازمان‌ها و حل بسیاری از مسائل اقتصادی مانند بیکاری مورد توجه جدی قرار گیرد (به كنارنوشت «رويكرد مقاله» مراجعه فرماييد).

فرنچایزینگ را می‌توان از ابعاد متفاوتی مورد مطالعه قرار داد. به‌عنوان مثال، فرنچایزینگ یکی از روش‌ها یا مدل‌های «اتحاد استراتژیک» است و می‌توان آن را در این زمینه مورد بحث قرار داد یا در مبحث «کارآفرینی»، فرنچایزینگ روشی است که می‌تواند راه‌حل مناسبی برای سرمایه‌گذارانی باشد که حاضر به قبول ریسک‌های بالا نيستند. آن‌چه در این مقاله مورد توجه است نگاه جدیدی به مفهوم فرنچایزینگ به‌عنوان یک استراتژی رشد سریع و روشی برای اصلاح ساختاری سازمان‌هاست. توسعه فرنچایزینگ در کشور هم‌چنین می‌تواند سبب توسعه سریع اقتصاد شود، ایجاد اشتغال کند، بخش خصوصی را توسعه دهد و عامل اساسی برای توسعه کسب‌وکارهای کوچک باشد. توسعه کسب‌وکارهای کوچک هم یکی از راه‌حل‌های ایجاد انعطاف در اقتصاد و نيز ایجاد تشکیلات انسانی است. کسب‌وکارهای کوچک اکنون بدنه اصلی اقتصاد کشورهای پیشرفته را تشکیل می‌دهند. به‌عنوان مثال، در کشور کانادا 95.2 درصد از افراد شاغل کشور در کسب‌وکارهای کوچک زیر پنجاه نفر اشتغال دارند.[3] از این رو، می‌توان فرنچایزینگ را راه‌حلی براي کمک به توسعه اقتصاد کشور دانست.

توسعه اقتصادی نیازمند استفاده از روش‌هایی است که با شرایط عصر حاضر تناسب داشته باشند. یکی از ضرورت‌های اساسی امروز آن است که سازمان‌ها از ساختار سلسله‌مراتبی به سمت ساختار شبکه‌ای حرکت کنند. این چیزیست که از مدت‌ها قبل در کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده و هر روزه شاهد توسعه شبکه‌های پیچیده و عظیم در سازمان‌های این کشورها هستیم. پیتر دراکر و چارلز هَندی در دو دهه پیش معتقد بودند ما در حال انتقال از یک جامعه استخدامی ‌به یک جامعه شبکه‌ای هستیم. چالش پیش روی مدیران این است که سازمان و تشکیلاتی را باید اداره کنند که به‌هيچ‌وجه شباهتی با سازمان‌هایی که به آن عادت کرده‌ایم ندارد.

 


[1]غلامرضاكياني، دارای دکترای مدیریت استراتژیک از دانشگاه برونل انگلستان است. وی بیش از دو دهه تجربه تدریس، مدیریت و مشاوره در دانشگاه‌ها و سازمان‌های مختلف دارد و در حال حاضر مدیرعامل سازمان مدیریت فرا است. کتاب‌ها و مقالات متعددی در زمینه استراتژی به قلم ایشان به چاپ رسیده است.

[2] franchising

[3] Nickels, William G, et al (2010), Understanding Canadian Business, Seventh Edition, McGraw Hill.

انصراف از نظر