By Michael Lapre / Luk N. Van Wassenhove
نوشته: مایکل لاپره و لوک فن وزنهاو
ترجمه: دکتر منوچهر نجمی
در كنكاش برای كاهش ضایعات خطوط تولید، مدیران غالباً درمییابند هر چه برای بهبود فرایندهای تولید بیشتر تلاش میكنند، كمتر بهرهای نصیبشان میشود. مطالعه نویسندگان این مقاله بر روی اطلاعات شركت بلژیكی بكارت بزرگترین تولیدكننده مستقل سیمهای فولادی در جهان نشان میدهد، تنها یكچهارم پروژههای بهبود فرایند منافع جامعی در سطح شركت داشتهاند، نیمی از آنها منافعی به دنبال نداشتهاند و 25 درصد باقیمانده بر بهرهوری كل كارخانه اثر منفی داشتهاند.
آیا این بدان معنا است كه شما فقط میتوانید به یكچهارم فعالیتهای بهبود بهرهوری امیدوار باشید؟ خوشبختانه پاسخ منفی است. این امكان وجود دارد پروژههایی طراحی كرد كه منجر به افزایش منافع كارخانه شوند. راهحل كار حصول اطمینان از این موضوع است كه این پروژهها هر دو جنبه یادگیری ادراكی و عملیاتی را مهیا میسازند.
یادگیری ادراكی منجر به دانستن چرایی میشود و مستلزم كسب درك بهتری از روابط علت و معلولی از طریق علم آمار و سایر روشهای علمی قابل حصول است. یادگیری عملیاتی منجر به دانستن چگونگی میشود و لازمة آن، اجرای یك نظریه و مشاهده نتایج حاصله است. تنها پروژههایی به حد فراگیر بهبود كیفیت دست مییابند كه هر دو رهیافت یادگیری فوق را در سطح بالایی مدنظر قرار داده باشند. در چنین پروژههایی، تیمها از بینش علمی برای اجرای تغییرات و ایجاد نتایج قابل تكرار بهره میبرند.
نگارندگان مقاله، مثالهای مشروحی از تیمهای كاری در كارخانه بكارت ارائه میكنند و ضمن ایجاد مدلها و تحلیل دادهها، فرضیههایی را مطرح میسازند كه در سطح وسیعی در كارخانه مذكور آزمایش شدهاند. در نتیجه، افزایش شدیدی در بهرهوری حاصل شده و مدیران كارخانه یافتههای خود را در تولید سایر محصولات نیز بهكار گرفتهاند.