By Julian Birkinshaw and Neil Hood
نوشته: جولیان بیر کینشاو و نایل هود
معمولاً نوآوريهايي كه موجب رشد بيشتر شركتهاي چندمليتي ميشوند، از شعبههاي شركت در خارج سرچشمه ميگيرند، يعني از كاركناني كه در شعبه خارجي، در تماس مستقيم با مشتريان قرار دارند و چندان پايبند آداب و رسوم دفتر مركزي نيستند. اما متاسفانه بسيار پيش ميآيد كه دفاتر مركزي در واكنش به اين نوآوريها، با آن چنان شدت عملي رفتار مينمايند كه شور و شوق افراد در شعبه خارجي به سردي گراييده و ايدههاي خوب و افراد مناسب هم از دست ميروند.
تحقيقات نويسندگان مقاله حاضر در مورد بيش از 50 شركت چندمليتي، حاكي از آن است كه تشويق به نوآوري در شعبههاي خارجي، مستلزم دگرگون ساختن شيوه رفتار شركت با آنهاست. شركتها بايد به جاي اينكه شعبه خارجي را مانند جزيرهاي جدا مانده در نظر گيرند، آن را به صورت يك شبهجزيره تصور كنند. يعني شعبههاي خارجي را تداوم و ادامه قلمرو استراتژيك شركت بدانند. در چنين حالتي، ايدههاي نو مجال بيشتري براي انتقال از حواشي به سوي مركزيت سازمان مييابند. نويسندگان بر اساس شواهد و مثالهاي فراوان، متذكر ميشوند كه تشويق به نوآوري در حواشي سازمان، مستلزم رويكردي نوين است كه دو هدف را دنبال كند: يكي بهبود مجاري ارتباطي رسمي و غيررسمي ميان مركزيت شركت و شعبهها و ديگر، اعطاي اختيارات بيشتر به شعبهها براي پيشبرد ايدههاي حاصل خود.
چالشي كه روياروي مديران شركتهاي چندمليتي قرار دارد، يافتن راههاي جديدي براي آزادسازي (و نه كنترل شديد) نظامهاي داخل شركت و همچنين اعطاي اختيار بيشتر به شعبههاي محلي است. اينكه از مديران شعبهها درخواست شود دست به ابداع و نوآوري بزنند، وافي به مقصود نيست. بلكه مديران شركت بايستي انگيزههاي لازم را فراهم آورده و نظامي را ايجاد نمايند كه تلاش آنان را تسهيل بخشد.
نويسندگان، چهار رويكرد را پيشنهاد ميكنند: اعطاي سرمايه اوليه به شعبهها؛ درخواست رسمي از شعبهها براي ارائه پيشنهاد به عنوان راهي براي افزايش تخصيص سرمايه اوليه؛ ترغيب شعب شركت به پرورش ايدههاي تجاري نوپا و ايجاد شبكههاي بينالمللي. شركتهاي چندمليتي، در عين حال، نيازمند ايجاد نقشهايي براي واسطه ايده هستند كه وظيفه انتقال ايدهها را به عهده داشته و ميتوانند كارآفرينان مستقر در شعب خارجي را با ساير بخشهاي شركت در ارتباط قرار دهند.