By David Harding/ Sam Rovit
نوشته: دیوید هاردینگ و سام راویت
ترجمه: محسن وارثی
چه دوست داشته باشند یا نداشته باشند، اغلب مدیران عامل قبول دارند شركتشان نمیتواند بدون تملك به موفقیت دست یابد. در واقع، ایجاد شركتی در كلاس جهانی تنها از طریق رشد طبیعی عملاً غیرممكن شده است. بیشتر صنایع با سرعتی نسبتاً كم رشد میكنند، اما سرمایهگذاران توقع دارند شركتها رشدی سریع داشته باشند. همه نمیتوانند سهم بازار دیگران را بهویژه در صنایع جاافتاده بربایند، بنابراین، دیر یا زود باید برای پركردن این شكاف به تملك شركتهای دیگر رو آورند.
با وجود این، تملك راه مطمئنی برای رشد نیست. بسیاری از شركتها در تلاش برای كسب فرصتهای جدید، از قواعد بنیادین پولدرآوردن در صنایع خود غفلت میورزند. ببینید بر غول ساخت و تولید، نیوول Newell چه گذشت.
هنگامی كه در سال 1999 مدیران ارشد نیوول با همتایان خود در رابرمید درباره امكان ادغام وارد گفتوگو شدند، ادغام همچون معاملهای بهشتی بهنظر میرسید. نیوول سابقهای سیساله در ارزشآفرینی برای سهامداران از طریق تملك موفقیتآمیز شركتهایی چون لِولور، levolor كالفالون Calphalon و سانفورد (سازنده قلمهای شارپی) داشت. رابرمید اخیراً در بالای فهرست شركتهای امریكایی تحسینشده نشریه فورچون قرار گرفته و دارای سهامی معتبر بود. این شركت با سابقهای طولانی در نوآوری، بسیار سودآور و بهسرعت در حال رشد بود.
چون نیوول و رابرمید هر دو از مجاری فروش ضرورتاً یكسانی بهره میگرفتند، همافزایی (سینرژی) هزینه ناشی از تركیب آن دو قدعلم كرد. نیوول انتظار داشت از منافع محصولات معروف و پرسود رابرمید (طیفی از كالاهای پلاستیكی تولیدی با تكنولوژی پایین از سبدهای رختچرك گرفته تا اسباببازیهای لیتلتایكز) ضمن رفع برخی از حلقههای ضعیف در زنجیره عرضهاش بهرهبرداری كند.