نوشته: دکتر امین وکیل باشی
امروزه تاثیر پدیده جهانی شدن بر فضای کسب و کار بر هیچکس پوشیده نیست. این در حالی است که در مورد معنا و مفهوم پدیده جهانی شدن توافق نظر وجود ندارد. در سادهترین تعریف، جهانی شدن حاصل تعاملات بسیار گسترده جهانی در تمام سطوح سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که ناشی از افزایش گسترده ارتباطات و کمرنگ شدن تمام حد و مرزها است. علیرغم اینکه موضوع جهانی شدن سالها پیش مطرح شده است اما شکل جدید آن با گذشته بسیار تفاوت دارد. جهانی شدن به مفهوم امروزی دارای ویژگیهای خاصی است که همگی حول و حوش قرن 21 شکل گرفتند. مهمترین شاخصه که جهانی شدن را امروزه بسیار مهم و تاثیرگذار کرده است انقلاب اطلاعات و ارتباطات است. جهانی شدن فرصتهای بسیار بیهمتا و بینظیری را پیشروی سازمانها قرار داده است، اما بهرهمندی از این فرصتها، ساده به نظر نمیرسد. بهدلیل اینکه عملا در فضای کسب و کار امروزی مفهوم بازار به کلی تغییر کرده است. بسیاری از صاحبنظران و استراتژیستهای مطرح امروزه بخشبندی بازار را به داخلی و خارجی چندان معتبر نمیدانند و مفهوم بازار جهانی[2] را مناسبتر میدانند. بدین معنا که مرزهای جغرافیایی و سیاسی نمیتوانند بیش از این جداکننده بازارها باشند. بازار جهانی دربرگیرنده تمام فعالیتهای اقتصادی و تجاری در دنیای امروز است و حتی کوچکترین کسبوکارها آگاهانه و ناآگاهانه در حال تبادل در بازار جهانی هستند. برای موفقیت در فضای کسب و کار جهانی شرکتها نیازمند تغییرات عمدهایی هستند. برای جهانی فکر و عمل کردن، سازمانهای امروزی باید شایستگیهای ویژهای همچون ظرفیت همکاری، تفکر استراتژیک، معماری مدرن سازمانی و از همه مهمتر تفکر سیستمی داشته باشند. سازمانهای شایسته امروزی بسیار منعطف هستند و با بهرهگیری از قابلیتهای خود میتوانند در فضای رقابتی روابط بسیار پایدار ایجاد کنند، که آنها را به سمت تولید و عرضه محصولات و خدمات با کیفیتتر، بهرهوری بالاتر و انتقال دانش و تجربه اثربخش رهنمود کند. به منظور دستیابی به تمامی دستاوردهای فوق سازمانها به شکل جدیدی از رهبری نیازمند هستند. این رویکرد جدید سبک رهبری جهانی[3] نامیده میشود. کسب و کارهای امروزی رهبرانی میخواهند که فراتر از رویکردهای سنتی رهبری و مدیریت توان راهبری در فضای پیچیده و مبهم را داشته باشند. کسب و کارها امروزه بیش از پیش وابسته به اتخاذ استراتژیهای جهانی هستند. از اینرو رویکردهای نوین رهبری باید مدنظر قرار گیرد. رابطه بین رهبری و استراتژی اساسا یک خیابان دوطرفه است. هر چقدر شرکتها بیشتر بهدنبال طراحی و تدوین استراتژیهای جهانی باشند به رهبران جهانی بیشتری نیاز دارند و هرچه بیشتر شرکتها رهبران جهانی داشته باشند در تدوین و اجرای استراتژیهای جهانی موفقتر هستند. نیاز روزافزون به توسعه رهبری جهانی ریشه در افزایش جهانی شدن رقابت در دو دهه اخیر دارد. تحقیقات متفاوتی نشان داده است علیرغم نیاز روزافزون کسبوکارها به داشتن رهبران جهانی، هنوز هم عمده مدیران ارشد کسبوکارها چالش عمده شرکتهای امروزی را فقدان رهبری جهانی میدانند.