By Rob Cross / Laurence Prusak
نوشته: راب کراس و لارنس پروساک
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
زمانی كه مدیران ملزم به اجرای برنامهای در مهلتی بسیار محدود هستند و یا مثلاً میخواهند حقایقی را در مورد یك رییس جدید بهدست آورند، بدون استثنا از ارتباطات شخصی خود استفاده میكنند. بهطور روزافزون، از طریق این شبكههای غیررسمی (و نه فقط از مسیر سنتی سلسله مراتب سازمانی) است كه اطلاعات بهدست میآید و كارها بهانجام میرسد. اما از نظر بسیاری از مدیران ارشد اجرایی، شبكههای غیررسمی قابل رویت و كنترلپذیر نیستند، بنابراین نمیتوانند به عنوان ابزاری مدیریتی بهكار آیند. در نتیجه، مدیران معمولاً پیرامون شبكههای غیررسمی فعالیت میكنند و یا بدتر از آن، سعی میكنند كه این شبكهها را نادیده گیرند. زمانی هم كه وجود شبكهها را میپذیرند، به حدس و گمان (كه ندرتاً ابزار قابل اتكایی است) رو میآورند تا راهنمای آنها در پرورش این سرمایه اجتماعی باشد.
نباید چنین باشد، توسعه شبكههای غیررسمی و مدیریت آن كاملاً امكانپذیر است، این سخنی است كه متخصصان مدیریت، كراس و پروساك عنوان میكنند. بهطور خاص، مدیران ارشد اجرایی باید توجه خود را بر چهار نقشآفرین اصلی در شبكههای غیررسمی معطوف دارند. رابطان محوری كه بیشتر كاركنان را در یك شبكه غیررسمی به هم مرتبط میكنند، آنها اطلاعات اساسی و تخصصی را فراهم میآورند كه همه افراد شبكه برای انجام كار خود به آن نیاز دارند. رابطان مرزی كه یك شبكه غیررسمی را با سایر قسمتهای شركت و یا شبكههای مشابه در سایر سازمانها مرتبط میكنند. واسطههای اطلاعات كه زیرگروههای مختلف یك شبكه غیررسمی را به هم ارتباط میدهند. اگر چنین كاری توسط این واسطهها انجام نشود، شبكه انسجام لازم را نخواهد داشت و به بخشهای كوچكتر و كماثرتر تقسیم خواهد شد. در نهایت، متخصصان پیرامونی، كسانی هستند كه افراد درون شبكه غیررسمی میتوانند برای حل مسایل تخصصی خاص به آنها مراجعه كنند، اما آنها افرادی هستند كه جدا از بسیاری از اعضای شبكه كار میكنند.
نویسندگان مقاله، چهار نقش مورد نظر را به تفصیل توضیح میدهند، در مورد استفاده از یك ابزار جاافتاده به نام تحلیل شبكه اجتماعی بحث میكنند كه برای مشخص كردن این نقشآفرینان اصلی در شبكه به كار میرود و راههایی را پیشنهاد میكنند كه از طریق آنها، مدیران ارشد اجرایی میتوانند شبكههای غیررسمی ناكارامد را به شبكههایی سازنده تبدیل كنند.