By Kathleen K. Reardon
نوشته: کاتلین ریردان
ترجمه: دکتر محسن قدمی
قائممقام بخش یک سازمان، فساد موجود در بالاترین سطوح سازمانی را مورد انتقاد قرار میدهد. رییس جوانی از همکاری در پروژه محبوب مافوقش خودداری میکند، زیرا نگران است مبادا به بیاعتباری سازمان منجر شود. مدیرعامل با وجود مخالفت اعضای هیاتمدیره از آنها میخواهد در استقرار یک فناوری پایدار زیستمحیطی بهصورت جدی سرمایهگذاری كنند. چنین اتفاقاتی همهروزه در سازمانهای سرتاسر دنیا اتفاق میافتند. چه چیزی در پس این اقدامات پرمخاطره، اما اغلب متهورانه نهفته است؟
طبق یافتههای نویسنده، تهور در كسبوكار بهندرت شبیه موقعیتهای مرگ و زندگی است كه در هیجانهای قهرمانانه نمود مییابد. در عوض، نوعی از ریسكپذیری حسابشده است كه بهتدریج یاد گرفته شده و پالایش میشود. انجام قماری هوشمندانه مستلزم چیزی است كه نویسنده «محاسبه تهور» نامیده است: تدوین اهداف اولیه و ثانویه؛ تعیین اهمیت دستیابی به آنها؛ سوقدادن قدرت در جهت مطلوب خود؛ ارزیابی مخاطرات در برابر و منافع؛ انتخاب زمان مناسب اقدام و تهیه برنامههای اقتضایی.
هدفها میتوانند سازمانی یا شخصی باشند. تانیا مودیك، یك مدیر بانكی جوان، هر دو نوع این اهداف را در ذهن داشت. او با سفر به نیویورك (در تعطیلات و با خرج خودش)، سعی در بازگرداندن مشتریانی كرد كه همكاران ارشدش از دست داده بودند. این حركت پرمخاطره او به نفع بانك و ارتقا خودش تمام شد.
ژنرال سهستاره، كلودیا كندی، ریسك و منفعت گزارش سرقت ادبی همكارش در مدرسه نظامی را سبكسنگین كرد. در این محاسبه دشوار تهور، وفاداری به استانداردهای ارتش قوت بیشتری از ناراحتی و شرمندگی بهخاطر «خبرچینی» افسر همكار خود نشان داد.
وقتی مهارتهای زیربنای تصمیمگیری متهورانه با فلسفه شخصی، سازمانی و اجتماعی همسو شود، مدیران توان انجام حركتهای شجاعانهای را مییابند كه سرچشمه موفقیت شركتها و ارتقا خودشان است.