By Robert C. Pozen
نوشته: رابرت پوزن
ترجمه: دكتر جعفر خيرخواهان
هنگامی که گردوغبار برخاسته از هیجانات اخیر معاملات سهام خاص فرو نشیند (شامل معاملاتی که از مرز بیستمیلیارد دلار گذشته است) شرکتها چه درسهایی میتوانند بگیرند؟ اعضای هیاتمدیره و مدیران شرکتهای سهامی عام، شاید اینک ترس کمتری از تملک قریبالوقوع داشته باشند. اما فشارها همچنان باقی هستند: آنها با سهامدارانی مواجه هستند که میپرسند چرا بازدهی شركتشان در سطح و اندازه صندوقهای سهام خاص نیست. روسای شرکتهای سهامی عام به جای اینكه ارزش خلقشده این صندوقها را به دستکاری دادهها یا نابههنجاری نسبت داده و مورد بیتوجهی قرار دهند باید مدیریت منضبطی را که اغلب زیربنای خلق ارزش است بهرسمیت بشناسند.
پوزن که از پیشکسوتان حرفه خدمات مالی است، در این مقاله نشان میدهد كه خرید سهام شرکتها، آنها را در معرض پنج عامل فشار اصلی برای اصلاحات قرار میدهد. این فشارها به پنج پرسش مهم تبدیل میشوند که هیاتمدیره باید از مدیریت عالی بپرسد: آیا نقدینگی بیش از حدی در ترازنامه باقی نمانده كه به جای آن میتوانستیم اقدام به افزایش سود نقدی سهام یا بازخرید سهام کنیم؟ آیا ساختار سرمایه بهینهای داریم، طوری که هزینه موزون پس از مالیات سرمایه كل، شامل بدهی و ارزش ویژه در کمترین مقدار است؟ آیا برنامه عملیاتی همراه با شاخصهای اندازهگیری خاصی که عملکرد را پایش کنند داریم که ارزش سهامدار را تا حد قابلتوجهی افزایش دهند؟ آیا پاداشهای جبرانخدمات برای مدیران عالی شرکت، بهحد کافی با افزایش ارزش سهامدار گره خورده است و جرایم واقعی برای عملكرد بد داریم؟ سرانجام اینكه آیا در بین اعضای هیاتمدیره، متخصصان کافی در صنعت مربوطه وجود دارند که تعهدات زمانی داده باشند و مشوقهای مالی لازم برای حداکثرساختن ارزش سهامدار دریافت كرده باشند؟
هنوز زمان بسیاری مانده تا دوران صندوقهای سرمایهگذاری خاص به پایان رسد: این صندوقهای سرمایهگذاری تراز اول بسیار بزرگ شدهاند و احتمال میرود نقش موثری در چرخههای آینده بازار ایفا کنند. هیاتمدیرههایی که این پرسشها را طرح کرده و طبق آنها عمل میکنند فقط از طراحان تملک شرکتها پیشی نخواهند گرفت. آنها کسبوکارهای قویتری ایجاد خواهند كرد.