در جزوهای كه در سال 2009 توسط سه تن از اساتید در دانشکده كسبوكار هاروارد منتشر شد، يك شركت چندمليتي آلماني فناوري اطلاعات مورد تحليل قرار گرفت كه زبان انگليسي را بهعنوان زبان رسمي شركت در نظر گرفته بود. هدف اصلي از اجبار ارتباطات به زبان انگليسي در درون شركت، افزايش كارايي و هماهنگي بيشتر بين افراد با مليتهاي مختلف بود ولي سه تهیهکننده جزوه، سدال نيلي، پاملا هيندز و كاترين دورنلکرامتون، نشان دادند اين كار اتفاقا باعث اضطراب و شکایت کارکنان شده بود. انگليسي صحبتكردن براي كارمندان آلماني دفترمرکزی شركت راحت نبود. در جلسات، انگلیسی صحبت نميكردند و حتا انگليسيزبانان حاضر در جلسه را از بحث خارج میساختند. در محاورات و ایمیلها هم برای انتقال بهتر منظور خود به زبان آلماني برمیگشتند. در همين حال، همكاراني كه انگليسي زبان مادريشان بوده يا هنديهايي كه مانند انگليسيزبانان به انگليسي تسلط داشتند، از اين كار همكاران آلماني دلخور و اين عمل آنها را بيادبي قلمداد ميكردند. كمكم اين سوءتفاهمها به بالاگرفتن تشنج و تعارض بين اعضاي تيمها منجر شد.