By Ranjay Gulati/ Nitin Nohria/ Franz Wohlgezogen
نوشته: رانجای گولاتی، نیتین نوهریا و فرانتس ولگتزوگن
ترجمه: سوادا ماركاريان
پژوهشها نشان ميدهند نه درصد سازمانها، پس از بحران اقتصادي قدرتمندتر از گذشته شدهاند. در اينجا به بررسي راز موفقيت آنها ميپردازيم.
رهبران بزرگ ميدانند اغلب نحوه مبارزه است كه برنده نهايي را مشخص ميكند. اما مديران ارشدي كه همچنان درگير چالشهاي بيشمار ناشي از بحران اقتصادي بزرگ سال 2007 هستند، هر روز بيش از پيش در مورد اتخاذ راهكار مناسب دچار ترديد ميشوند. بسياري اظهار نگراني ميكنند كه هنوز زمان زيادي تا پايان ركود 27ماهه در ايالاتمتحده باقي مانده است. برخي ديگر معتقدند گرچه ممكن است بهبود آغاز شده باشد، اما كوتاهمدت بوده و بايد آماده مواجهه با يك بحران اقتصادي ديگر بود. كموبيش تمام رهبران كسبوكار با بيميلي ميپذيرند كه بحران جاري نقطهعطفي نيز بههمراه دارد: جهان پس از آن با جهان پيش از آن بهكل متفاوت خواهد بود. اولين اولويت آنها در زمان فروكشكردن بحران، بازسازي سازمانشان براي سازگاري با معيارهاي جديد است. اما مديران ارشد همانند ژنرالها در ميانه جنگ درگير اولويتهاي كوتاهمدت هستند، چرا كه آينده در غبار جنگ از ديده پنهان است.
متاسفانه، پژوهشهاي اندكي روي راهكارهايي انجام گرفته كه ميتوانند به سازمانها براي بقا در ركود، پيشيگرفتن از رقبا در زمان بهبودي نسبي و كسب آمادگي براي پيروزي پس از بازگشت رونق كمك كنند