By Ron Adner
نوشته: ران آدنر
ترجمه: عاطفه پاشازاده
تلویزیونهای با وضوح تصویر بالا باید تا به حال تبدیل به موفقیت بزرگی شده بودند. فیلیپس، سونی و تامپسون میلیاردها دلار برای طراحی این تلویزیونها سرمایهگذاری کردهاند. آنها از دیدگاه فناوری موفق شدند: تولیدكنندگان جعبههای جادویی (رادیو، تلویزیون و كامپیوتر) از اوایل دهه 1990 آماده ورود به بازار انبوه بودند. ولی شکست خوردند، زیرا عوامل جانبی مثل تجهیزات تولید استودیو بهموقع طراحی یا جذب نشدند. عملکرد ضعیف عوامل تکمیلکننده، تولیدکنندگان جعبههای جادویی را در شرایطی قرار داد، گویی یك سواری تیزرو را در جهانی بدون بزرگراه و بنزین عرضه کردهاند: یک شاهکار مهندسی باشکوه که برای مشتری هیچ ارزشی ندارد.
داستان تلویزیونهای با وضوح تصویر بالا، سند زندهای بر تقابل فرصتها و مخاطرات در اكوسیستم نوآوری است. اكوسیستم نوآوری، ترتیبات مشتركی است كه شركتها از آن طریق محصولات منفرد خود را تبدیل به راهحلهای یكپارچه و مشتریمدار میكنند. در صورت كارامدی، این اكوسیستمها ارزشی برای شركتها ایجاد میکنند كه هیچ شركتی بهتنهایی قادر به آن نیست. مزایای این سیستمها واقعی است. ولی در بیشتر سازمانها تلاش و فعالیت در راستای اکوسیستم نوآوری شکستی پرهزینه بوده است. علت آن است كه اکوسیستم نوآوری علاوه بر فرصتهای جدید، مجموعه مخاطرات جدیدی را هم دربر دارد که میتواند بیرحمانه تلاش و کوشش شرکت را از مسیر خارج سازد.
سه نوع مخاطره برای اکوسیستمهای نوآوری معرفی شده است: مخاطرات آغازین (تردیدهای معمول مدیریت یك پروژه) مخاطرات هموابستگی (تردید درباره هماهنگی با نوآوران تكمیلكننده) و مخاطرات یكپارچهسازی (تردیدهای ناشی از فرایند انطباق در زنجیره ارزش). شرکتهایی که در سنجش مخاطرات کلنگر بوده و رویه اصولی در پیش میگیرند، توقعات و انتظارات واقعبینانهتر و برنامههای احتیاطی منطبق با شرایط تدوین کرده و راهبرد نوآوری غنیتری برخواهند گزید. در مجموع، همه اینها موجب پیادهسازی موثرتر و سودآورتر نوآوری میشود.