by Charles O`Reilly/ Michael L. Tushman
نوشته: چارلز اوریلی
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
مدیران بنگاهها باید همواره چشمی به پس و چشمی به پیش داشته باشند. به فراوردهها و فرایندهای گذشته توجه كنند و همزمان پیش را ببینند و برای نوآوریهایی آماده شوند كه آینده را رقم میزنند.
ایجاد این موازنه ذهنی یكی از دشوارترین چالشهای مدیریت است و لازمه آن داشتن مدیرانی است كه ضمن تلاش برای بهرهگیری بیشینه از تواناییهای موجود و حال، فرصتهای تازه را كشف كنند. پس جای شگفتی نیست كه فقط شماری اندك از شركتها بهخوبی از پس این چالش برآیند. اما همانطور كه هر اهل كسبوكار میداند، هستند شركتهایی كه در اینكار موفق میشوند. راز و رمز كار آنها چیست؟
این سازمانها ایندو وظیفه را ازهم تفكیك میكنند، یعنی واحدهای اكتشافی را از واحدهای سنتی و بهرهبرداری جدا میكنند و هر یك را آزاد میگذارند برای خود فرهنگ و ساختار و فرایندی خاص برگزیند، اما در ضمن، در رده مدیریت ارشد، پیوند آنها را بادقت حفظ میكنند. این سازمانهای همهفنحریف یا آنطور كه نویسندگان مقاله گفتهاند، سازمانهای «ذوالیمینین» مدیران را آزاد میگذارند در نوآوریهای ساختارشكن و انقلابی پیشگام شوند و همزمان از پیشرفتها و منافع تدریجی نیز غافل نشوند.
از مهمترین لوازم سازمانهای ذوالیمینین، داشتن مدیران ذوالیمینین است. مدیرانی كه توانایی شناخت نیازهای انواع كسبوكارها را داشته باشند و نسبت به آن حساس باشند. صفات آنها آمیزهای است از صفات مدیرانی هزینهشكن و كارآفرینانی آزاداندیش كه در عین حال، واقعگرایی لازم را برای بدهبستانهای دشوار دارند.
هر شركتی كموبیش باید با ابداع فراوردهها و فرایندهای تازه خود را نوسازی كند، اما اینكار نباید به بهای تحلیلرفتن كسبوكار سنتی آن تمام شود. ایجاد سازمانهای ذوالیمینین بههیچرو آسان نیست، اما درك و شناخت خود ساختار، یعنی درهمآمیختن انفكاك سازمانی با یكپارچهسازی تیم مدیریت ارشد دشوار نیست. اگر عزم و اراده اجرایی در كار باشد، هر سازمانی میتواند ذوالیمینین شود.