By Mark Mortensen/ Heidi Gardner
نوشته: مارک مورتنسن و هایدی گاردنر
ترجمه: کیوان سلطانی
با قرار دادن همزمان افراد در چند تیم مختلف، سازمانها میتوانند از وقت و نیروی ذهنی کارکنان بهطور موثرتری استفاده کنند و در حل مشکلات پیچیده و تبادل دانش بین گروهها عملکرد بهتری داشته باشند. اما اولویتهای چندگانه و سایر تعارضها، متمرکز ماندن روی هدف را برای تیمهایی که دارای اعضای مشترک هستند دشوار میسازد. در چنین شرایطی معمولا انسجام گروه دچار اختلال میشود و افراد مربوطه ممکن است احساس فرسودگی کنند. نویسندگان طی تحقیقات و مشاورههای گسترده چند روش را شناسایی کردهاند که به واسطه آنها رهبران تیمها و سازمانها قادر خواهند بود هزینههای ناشی از عضویت همزمان افراد در چند تیم را کاهش دهند و از مزیتهای آن بهره بیشتری ببرند. رهبران تیمها باید با تشکیل تیمهای مناسب، حس اعتماد و صمیمیت ایجاد کنند، مهارتهای هر یک از اعضا را ترسیم کنند، زمان را بین تیمها مدیریت کنند و با تاکید بر فرصتهای یادگیری، انگیزه را افزایش دهند. رهبران سازمانی باید بر ترسیم و تحلیل الگوهای تداخل فعالیت تیمها متمرکز شوند و از این طریق، گردش اطلاعات را بین تیمها ترویج کنند و تیمها را در مقابل تغییرات ناگهانی تقویت کنند. همه اینها مستلزم سرمایهگذاری قابلتوجه در زمان و تلاش مستمر است، اما هنگامی که سازمانها بهشدت در تعقیب مزیتهای چندتیمی هستند و هزینههای ناشی از آن را نادیده میگیرند، هزینه بهمراتب بالاتری پرداخت میکنند.